پارت10
ارسلان:نیکا چی میگه این (یه لحضه عصبی شد)
دیانا:چطور تو میتونی داشته باشی اون نداشته باشه بعدشم حرفه خودم بود
ارسلان:خیلی خب دیانا چته
دیانا:نفهمیدم چی شد تاریک مطلق
ارسلان:دیانا دیانا
نیکا:آبجی پاشو دیانا
متین:دیانا نیکا زنگ بزن اورژانس
ارسلان:سریع بلندش کردم مامان باب هم بیرون بودن
اورژانس الان نمیرسه با ماشینم بریم
با ماشین ارسلان رفتیم
نیکا پیش دیانا بود منو متین جلو
متین هی داد میزد گاز بده گاز بده
ارسلان:آروم باش داداش دارم گاز میدم
گاز دادم رسیدیم دیانا رو بردو بخش اورژانس اتاق عمل منتظر بودیم که مامان عمو اینا آمدن
مامان د:دخترم چیشده (با گریه)
بابا د:متین مگه پیش تو نبود
متین:😭دلشتیم صحبت میکردم که دیانا قش کرد
دکتر آمد بیرون
من ارسلان سریع رفتیم پیشش
ارسلان:آقای دکتر دیانا خوبه
دکتر:به خیر گذشت حمله عصبی بهشون دست داده
متین:حمله آخه اون خیلی وقته خوب شده
دکتر:داره دوباره رشد میکنه باید مواظبش باشید نباید عصبی بشه دارو مینویسم بهش بدیدند
مامان د:میتونیم ببینیمش
دکتر:آره فقط یه نفر به نفر برین
ارسلان:زن عمو اول تو برو
ماماد:باشه
دکتر :لباس مخصوص بپوشید بری در تو
مامان دیانا رفت که نیکو گفت
نیکا:میشه بعدش من برم آقای دکتر
دکتر:باشه فقط عزیتش نکنین
نیکا:چش
دیانا:چطور تو میتونی داشته باشی اون نداشته باشه بعدشم حرفه خودم بود
ارسلان:خیلی خب دیانا چته
دیانا:نفهمیدم چی شد تاریک مطلق
ارسلان:دیانا دیانا
نیکا:آبجی پاشو دیانا
متین:دیانا نیکا زنگ بزن اورژانس
ارسلان:سریع بلندش کردم مامان باب هم بیرون بودن
اورژانس الان نمیرسه با ماشینم بریم
با ماشین ارسلان رفتیم
نیکا پیش دیانا بود منو متین جلو
متین هی داد میزد گاز بده گاز بده
ارسلان:آروم باش داداش دارم گاز میدم
گاز دادم رسیدیم دیانا رو بردو بخش اورژانس اتاق عمل منتظر بودیم که مامان عمو اینا آمدن
مامان د:دخترم چیشده (با گریه)
بابا د:متین مگه پیش تو نبود
متین:😭دلشتیم صحبت میکردم که دیانا قش کرد
دکتر آمد بیرون
من ارسلان سریع رفتیم پیشش
ارسلان:آقای دکتر دیانا خوبه
دکتر:به خیر گذشت حمله عصبی بهشون دست داده
متین:حمله آخه اون خیلی وقته خوب شده
دکتر:داره دوباره رشد میکنه باید مواظبش باشید نباید عصبی بشه دارو مینویسم بهش بدیدند
مامان د:میتونیم ببینیمش
دکتر:آره فقط یه نفر به نفر برین
ارسلان:زن عمو اول تو برو
ماماد:باشه
دکتر :لباس مخصوص بپوشید بری در تو
مامان دیانا رفت که نیکو گفت
نیکا:میشه بعدش من برم آقای دکتر
دکتر:باشه فقط عزیتش نکنین
نیکا:چش
۲۹.۷k
۰۲ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.