شوهر سختگیر من فصل دوم پارت 23
«شوهر سخت گیر من فصل دوم»
ᥣᥲძᥡ-ȷᥱ᥆ᥒȷk
پارت 23
ا.ت« خوب بابات دیدیش
جیسون« کدوم بابا
ا.ت« بابای واقعیت
جیسون« اها
ج« داری چیکار میکنی
ا.ت:
اووف باز این سلیطه خانوم اومد اگه نمیومد همه چیو از زیر زبون جیسون میکشیدم بیرون ولی شانس گند من نمیزاره که
ا.ت« هیچی
ج« از پسر من دور شو
ا.ت« نخوردیمشکه ضمنن این پیر شوهر منم هم هست
ج« به هر حال
جنی رفت منم همینطوری به راه رفتنم ادامه دادم اروم اروم واسه خودم اهنگ میخوندم والا صدام خوبه ها یه گل دیدم نزدیکتر که شدم گل زیاد بود اونم گل رز قرمز که من عاشقشم یه گل چیدم و بوش کردم که یه عطسه کردم دوباره بوش کردم که عطسه هام شدت گرفتن ولی من که به گل رز حساسیت نداشتم که وا چیشد حتما بخاطر این هورمونهای بارداریه دستمو رو شکمم گذاشتم
ا.ت« اخه عزیزم من با تو چیکار کنم زود بدنیا لیا تا مامانیت یه روز خوب داشته باشه و گرنه تا اون موقع که تو بدنیا میایی من دیونه میشم بخاطر این هورمونها حتی نمیتونم گل خورد علاقمو بو کنم
ا.ت:
باید یه نقشه بکشم نقشه واسه این که رازهای جنی رو بدونم و گرنه از کنجکاوی میمیرم(خدا نکنه و گرنه کوک من از بین میره💔) اینا رو ولش کنیم باید زود حساب جنی را برسیم چطوره جیسون رو بدزدم نه بچه ی بیچاره گناه داره یوقت میترسه جیش میکنه وای نه بهتر پودر خارش بندازم تو لباساش وای چه حالی بده همش خودشو میخارونه البته کو**ن اون از قبل میخارید، یا بهتره مستش کنم نه نه و گرنه منم باهاش میت میشم واسه این کوچولو ضرر داره ای خدا چیکار کنم یه ایده بده رفتم رو نیمکت نشستم یه چند دقیقه فکر کردم که یا ایده ی توپ به ذهنم رسید
ا.ت« همینه خدایا خیلی ممنونم
ا.ت« تو عشقی خدا
هورا یه ایده این ایده عالیه جنی به خودش میرینه و همچیو بهم میگه من مطمئنم یس همینه ماشالا به ذهن خلاقم بهتره این ایده رو امشب انجام بدم اره امشب خیلی خوبه وقتی جونگ کوک خوابه انجامش میدم اولم برم اون وسیله رو از تو اتاق پیدا کنم
کوک:
اووف این خانواده ی کانگ منو دیوونه میکنن حالا باید باهاشون سر و کله بزنم امروز مجبور شدم 10 از افرداشونو بکشیم ولی نشد به هیچ وجه کوتاه نمیان که اینا حالا چیکار کنم باید نقطه ضعفشونو پیدا کنم
اون کانگ بزرگ اه پیر مرد خرفت پسرش کانگ جسونگ که به احمقه 24 سالش که هم هست لامصب نمیخواد مافیا بشه ولی کانگ بزرگ اصرار داره پیر مرد خرفت بخدا میکشمش اگه دست از سر خانوادم بر نداره
#فیک
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جونگکوک
#سناریو
#اسمات
#وانشات
ᥣᥲძᥡ-ȷᥱ᥆ᥒȷk
پارت 23
ا.ت« خوب بابات دیدیش
جیسون« کدوم بابا
ا.ت« بابای واقعیت
جیسون« اها
ج« داری چیکار میکنی
ا.ت:
اووف باز این سلیطه خانوم اومد اگه نمیومد همه چیو از زیر زبون جیسون میکشیدم بیرون ولی شانس گند من نمیزاره که
ا.ت« هیچی
ج« از پسر من دور شو
ا.ت« نخوردیمشکه ضمنن این پیر شوهر منم هم هست
ج« به هر حال
جنی رفت منم همینطوری به راه رفتنم ادامه دادم اروم اروم واسه خودم اهنگ میخوندم والا صدام خوبه ها یه گل دیدم نزدیکتر که شدم گل زیاد بود اونم گل رز قرمز که من عاشقشم یه گل چیدم و بوش کردم که یه عطسه کردم دوباره بوش کردم که عطسه هام شدت گرفتن ولی من که به گل رز حساسیت نداشتم که وا چیشد حتما بخاطر این هورمونهای بارداریه دستمو رو شکمم گذاشتم
ا.ت« اخه عزیزم من با تو چیکار کنم زود بدنیا لیا تا مامانیت یه روز خوب داشته باشه و گرنه تا اون موقع که تو بدنیا میایی من دیونه میشم بخاطر این هورمونها حتی نمیتونم گل خورد علاقمو بو کنم
ا.ت:
باید یه نقشه بکشم نقشه واسه این که رازهای جنی رو بدونم و گرنه از کنجکاوی میمیرم(خدا نکنه و گرنه کوک من از بین میره💔) اینا رو ولش کنیم باید زود حساب جنی را برسیم چطوره جیسون رو بدزدم نه بچه ی بیچاره گناه داره یوقت میترسه جیش میکنه وای نه بهتر پودر خارش بندازم تو لباساش وای چه حالی بده همش خودشو میخارونه البته کو**ن اون از قبل میخارید، یا بهتره مستش کنم نه نه و گرنه منم باهاش میت میشم واسه این کوچولو ضرر داره ای خدا چیکار کنم یه ایده بده رفتم رو نیمکت نشستم یه چند دقیقه فکر کردم که یا ایده ی توپ به ذهنم رسید
ا.ت« همینه خدایا خیلی ممنونم
ا.ت« تو عشقی خدا
هورا یه ایده این ایده عالیه جنی به خودش میرینه و همچیو بهم میگه من مطمئنم یس همینه ماشالا به ذهن خلاقم بهتره این ایده رو امشب انجام بدم اره امشب خیلی خوبه وقتی جونگ کوک خوابه انجامش میدم اولم برم اون وسیله رو از تو اتاق پیدا کنم
کوک:
اووف این خانواده ی کانگ منو دیوونه میکنن حالا باید باهاشون سر و کله بزنم امروز مجبور شدم 10 از افرداشونو بکشیم ولی نشد به هیچ وجه کوتاه نمیان که اینا حالا چیکار کنم باید نقطه ضعفشونو پیدا کنم
اون کانگ بزرگ اه پیر مرد خرفت پسرش کانگ جسونگ که به احمقه 24 سالش که هم هست لامصب نمیخواد مافیا بشه ولی کانگ بزرگ اصرار داره پیر مرد خرفت بخدا میکشمش اگه دست از سر خانوادم بر نداره
#فیک
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جونگکوک
#سناریو
#اسمات
#وانشات
۹۰.۸k
۱۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.