𝚃𝚗𝚊𝚗𝚕𝚖𝚘𝚚𝚞𝚒𝚕𝚒𝚌𝚊𝚝𝚒𝚘𝚗➖⃟🌟
𝚃𝚗𝚊𝚗𝚕𝚖𝚘𝚚𝚞𝚒𝚕𝚒𝚌𝚊𝚝𝚒𝚘𝚗➖⃟🌟
𝙰𝚞𝚝𝚑𝚘𝚛 : 𝙹𝚒𝚢𝚘𝚘𝚗☻♾
𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽
𝚙𝚊𝚛𝚝⁶²
هایون : ملکه ...
ملکه :...
هایون : این دستبند رو عشقم بهم هدیه داده ...نگهش دار و همیشه به یاد من باش !
ملکه دست رد به سینه هایون نمیزند و دستبند را میگیرد ...
ملکه :این دستبند رو از چه کسی هدیه گرفتم !
هایون لبخند مرموزانه ای میزند و میگوید : از خودت !
ناگهان نور زیادی بینشون قرار میگیره و هایون به هوش میاد !
هایون : اینجا کجاست ؟ آخ سرم !
جونگکوک : اینجا بیمارستانه وقتی کله شق بازی درآوردی و با اون غول های بی شاخ و دم درگیر شدی از هوش رفتی !
جیمین : یاع دختر قهرمانمون شدیا ...نقاشی ، مهر و دفترچه رو نجات دادی !
هایون : احساس گرور 😌
تهیونگ :بیا پایین بچه ...بیا پایین سرمون درد گرفت ...
یونگی : بچه ها خودتون میدونین من با اینکه شما تو استادیو باشین مشکلی ندارم اما اونجا دیگه امن نیست ...
#Park_Jiyoon
#Tnanlmoquilication
𝙰𝚞𝚝𝚑𝚘𝚛 : 𝙹𝚒𝚢𝚘𝚘𝚗☻♾
𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽
𝚙𝚊𝚛𝚝⁶²
هایون : ملکه ...
ملکه :...
هایون : این دستبند رو عشقم بهم هدیه داده ...نگهش دار و همیشه به یاد من باش !
ملکه دست رد به سینه هایون نمیزند و دستبند را میگیرد ...
ملکه :این دستبند رو از چه کسی هدیه گرفتم !
هایون لبخند مرموزانه ای میزند و میگوید : از خودت !
ناگهان نور زیادی بینشون قرار میگیره و هایون به هوش میاد !
هایون : اینجا کجاست ؟ آخ سرم !
جونگکوک : اینجا بیمارستانه وقتی کله شق بازی درآوردی و با اون غول های بی شاخ و دم درگیر شدی از هوش رفتی !
جیمین : یاع دختر قهرمانمون شدیا ...نقاشی ، مهر و دفترچه رو نجات دادی !
هایون : احساس گرور 😌
تهیونگ :بیا پایین بچه ...بیا پایین سرمون درد گرفت ...
یونگی : بچه ها خودتون میدونین من با اینکه شما تو استادیو باشین مشکلی ندارم اما اونجا دیگه امن نیست ...
#Park_Jiyoon
#Tnanlmoquilication
۴۷۲
۲۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.