P6🌚
P6🌚
فلش بک به خونه
ا/ت:وایی نورا بگو چیشد جیمین به من گفت کیوتی و بغلم کرد و تو هوا چر خوند و بعدش داشتم میومدم گفت فردا شب برم به این آدرس فکر کنم اینجا فکر کنم باید شهر بازی باشه ...
نورا :بده ببینم کجاست ..اره اینجا شهره
بازیه خودش میاد دنبالت اره
ا/ت:نمی دونم
نورا:حتما خودش خبر میده..
بگو چیشد تمام مدت کوک توی عکاسی
یه جوری نگام میکرد و حرف میزد
ا/ت:اره جیمینم این طوری بود
نورا و ا/ت:🥺😁
نورا :خب ا/ت تو فردا تعطیله و باید
حسابی خوشگل کنی چشم رنگی خانوم
ا/ت:خودم میدونم چیکار کنم توی ذهنم
هست فقط باید بیا الان استراحت کنیم
واقعا خستم
نورا :حق باتوعه😮💨
فلش بک به شب
از زبان/ت
شب شد و منو نورا دوباره
پیشه هم خوابیدیم و بازم
هم رو بغل کردیم
پایان از زبان ا/ت
فلش بک به صب
ا/ت: نورا بیدار شو (با صدای خواب آلود)
نورا:بیدارم... جیغغ
ا/ت: آخ چته روانی کر شدم (جمله ی من همیشه به دوستم😂)
نورا:میگی چته (مثل جت پرید و بالا سر ا/ت وایساده )باید تورو آماده کنیم برای امشبت
ا/ت :من که گفتم خودم میدونم چی بپوشم الانم میرم حموم و روتین انجام میدم و بعد برای شب آماده میشم
نورا:اخیش بالاخره خودت میدونم چیکار کنی ..من میرم اتاق خودم حموم (هرکدوم از اتاق ها یک حموم جدا داره)
ا/ت:ok
از زبان ا/ت
نورا رفت اتاق خودش منم که تو اتاق خودم بودم زود پاشدم رفتم حموم یک ساعت گرفتم (چون خودمم همینم😅)
و وقتی اومدم بیرون لباس پوشیدم
و روتینم رو انجام دادم و موهامو خشک کردم و رفتم پایین یه چیزی بخورم
رفتم پایین یکم نوتلا خوردم و نورا هم اومد و با قاشق خودم کردم تو دهنش اونم خورد ...
ا/ت:نوری (لقبی که ا/ت داده به نورا)
نورا :جون
ا/ت:بگو چیکار کردم
نورا :چیکار کردی
ا/ت:برای امشب که باید چیکار کنم برنامه چیدم ...که یهو گوشیم زنگ خورد
دیدم یه شماره ی ناشناس بود
نورا:جواب بده و بزار رو بلند گو
ا/ت:ok
شروع مکالمه
ا/ت:الو
جیمین :الو سلام کیوتی منم پارک جیمین
ا/ت :آها سلام جیمین خوبی
جیمین :ممنون خوبم..می خواستم بگم
که امشب ساعت ۸میام دنبالت باشه ؟
ا/ت:یه سوال تو چطوری میای دنبالم یا شمارمو از کجا داری
جیمین:از کمپانی گرفتم و میدونم کجا با دوستت زندگی میکنیم پس میام دنبالت کیوتی
ا/ت:ok بای
جیمین:بای
پایان مکالمه
نورا:وایی چجوری بهت میگه کیوتی قند
تو دلم آب شد برات خوشحالم نفسم
ا/ت:مرسی عشقم منم برات خوشحالم
ببین کوک چطوری باهات عسلم
نورا:مرسی ..خب حالا باید آماده شی
فلش بک به شب
از زبان ا/ت
بلند شدم ساعت دیدم ۶و نیم بود
پس پاشدم رفتم اتاقم لباس هام رو پوشیدم و رفتم سراغ میکاپ که البته چون من زیاد از میکاپ خوشم نمیاد ولی
عاشق رژ لب و بالم و براق کننده ام
رفتم به بهترین شکل ممکن یه بالم لب صورتی
لایک کنید نفسام
فلش بک به خونه
ا/ت:وایی نورا بگو چیشد جیمین به من گفت کیوتی و بغلم کرد و تو هوا چر خوند و بعدش داشتم میومدم گفت فردا شب برم به این آدرس فکر کنم اینجا فکر کنم باید شهر بازی باشه ...
نورا :بده ببینم کجاست ..اره اینجا شهره
بازیه خودش میاد دنبالت اره
ا/ت:نمی دونم
نورا:حتما خودش خبر میده..
بگو چیشد تمام مدت کوک توی عکاسی
یه جوری نگام میکرد و حرف میزد
ا/ت:اره جیمینم این طوری بود
نورا و ا/ت:🥺😁
نورا :خب ا/ت تو فردا تعطیله و باید
حسابی خوشگل کنی چشم رنگی خانوم
ا/ت:خودم میدونم چیکار کنم توی ذهنم
هست فقط باید بیا الان استراحت کنیم
واقعا خستم
نورا :حق باتوعه😮💨
فلش بک به شب
از زبان/ت
شب شد و منو نورا دوباره
پیشه هم خوابیدیم و بازم
هم رو بغل کردیم
پایان از زبان ا/ت
فلش بک به صب
ا/ت: نورا بیدار شو (با صدای خواب آلود)
نورا:بیدارم... جیغغ
ا/ت: آخ چته روانی کر شدم (جمله ی من همیشه به دوستم😂)
نورا:میگی چته (مثل جت پرید و بالا سر ا/ت وایساده )باید تورو آماده کنیم برای امشبت
ا/ت :من که گفتم خودم میدونم چی بپوشم الانم میرم حموم و روتین انجام میدم و بعد برای شب آماده میشم
نورا:اخیش بالاخره خودت میدونم چیکار کنی ..من میرم اتاق خودم حموم (هرکدوم از اتاق ها یک حموم جدا داره)
ا/ت:ok
از زبان ا/ت
نورا رفت اتاق خودش منم که تو اتاق خودم بودم زود پاشدم رفتم حموم یک ساعت گرفتم (چون خودمم همینم😅)
و وقتی اومدم بیرون لباس پوشیدم
و روتینم رو انجام دادم و موهامو خشک کردم و رفتم پایین یه چیزی بخورم
رفتم پایین یکم نوتلا خوردم و نورا هم اومد و با قاشق خودم کردم تو دهنش اونم خورد ...
ا/ت:نوری (لقبی که ا/ت داده به نورا)
نورا :جون
ا/ت:بگو چیکار کردم
نورا :چیکار کردی
ا/ت:برای امشب که باید چیکار کنم برنامه چیدم ...که یهو گوشیم زنگ خورد
دیدم یه شماره ی ناشناس بود
نورا:جواب بده و بزار رو بلند گو
ا/ت:ok
شروع مکالمه
ا/ت:الو
جیمین :الو سلام کیوتی منم پارک جیمین
ا/ت :آها سلام جیمین خوبی
جیمین :ممنون خوبم..می خواستم بگم
که امشب ساعت ۸میام دنبالت باشه ؟
ا/ت:یه سوال تو چطوری میای دنبالم یا شمارمو از کجا داری
جیمین:از کمپانی گرفتم و میدونم کجا با دوستت زندگی میکنیم پس میام دنبالت کیوتی
ا/ت:ok بای
جیمین:بای
پایان مکالمه
نورا:وایی چجوری بهت میگه کیوتی قند
تو دلم آب شد برات خوشحالم نفسم
ا/ت:مرسی عشقم منم برات خوشحالم
ببین کوک چطوری باهات عسلم
نورا:مرسی ..خب حالا باید آماده شی
فلش بک به شب
از زبان ا/ت
بلند شدم ساعت دیدم ۶و نیم بود
پس پاشدم رفتم اتاقم لباس هام رو پوشیدم و رفتم سراغ میکاپ که البته چون من زیاد از میکاپ خوشم نمیاد ولی
عاشق رژ لب و بالم و براق کننده ام
رفتم به بهترین شکل ممکن یه بالم لب صورتی
لایک کنید نفسام
۹.۱k
۰۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.