تک پارتی هیونجین وقتی فوبیای رعد و برق داری ( درخواستی)

شب بود و تو توی خونه تنها بودی و هیون هم رفته بود چند شبی رو توی خوابگاه بمونه چون که تمرین داشت و با پسرا برای تمرین داشت آماده میشد
توی خونه بودی و داشتی فیلم می‌دیدی که دیدی بارون داره میاد تو بارون رو دوست داشتی ولی از رعد و برق میترسیدی و فوبیا داشتی
میترسیدی رعد و برق بزنه ولی خودتو مشغول کردی
بارون داشت شدت می‌گرفت و تو هم میترسیدی و یک دفعه ی رعد و برق زد و تو هم رفتی تو اتاق و زیر پتو قایم شدی

ویو هیونجین
من و پسرا داشتیم برای کنسرتمون آماده می‌شدیم و من چند وقت نمی‌رفتم خونه و توی خوابگاه می‌مونم
با پسرا رفتیم ی شام خوردیم و خوابیدیم
ساعت ۲ شب بود که از صدا رعد و برق بلند شدم و یادم اوفتاد ا.ت توی خونس و تنها پس رفتم کتم رو پوشیدم و سوار ماشین شدم و سریع رفتم خونه

ویو ا.ت
خیلی ترسیده بودم و داشتم گریه میکردم که یه حس گرمایی دور خودم احساس کردم فکر کردم دزده اما صدای هیون بود
هیون =ا.ت منم خوبی عزیزم ( نگران )
ا.ت = هیون..هق مرسی..هق که اومدی (گریه )
هیون = ا.ت عزیزم من پیشتم گریه نکن
ا.ت = باشه ..هق
هیون لبخندی بهت زد و سرت رو روی سینش گذاشت و نوازشت کرد و برات آواز خوند و تو کم کم چشمات سنگین شد و خوابت برد
هیون = خوب بخوابی...دوست دارم 😊

میدونم افتضاح شد 😭 ولی نظرت رو بگو