Part⁴
Part⁴
علامت ها: یونا+/ تهیونگ-/ سوجین&/ جیون×/ هانول@/ سیون¢/ کیوم£
@ امم یونا.. میخواستم.. میخواستم بگم..
با سر تایید کردم تا ادامه حرفشون و به زبون بیارن
@ میخواستم بدونم خانم و آقای کیم یکم رسمی به نظر نمی یاد؟ نظرت چیه به اسم کوچیک همو صدا کنیم.. تو میتونی من و هانول و همسرم و سیون صدا کنی ماهم تورو یونا صدا میزنیم..هان؟ نظرت چیه؟
حق با خانم کیم بود. نمیشه کسایی رو که داری باهاشون زندگی میکنی به اسم بزرگ صدا بزنی
+ مشکلی نیست
با لبخند تایید کردن و خارج شدن. با خروجشون روی تخت ولو شدم.
اینجا هیچ شباهتی به پرورشگاه نداره حتی تخت هایی که روش دراز میکشیم!
چشم میچرخوندم که نگاهم به چمدان و کوله پشتیم قفل شد. بلند شدم و چمدونم و باز کردم و لباس هام و توی کمد بین لباس های زیبا و تمیزی که خانم هانل تهیه کرده بودن چیدم. حتی لباس هام با اینکه بین لباس های زیبا و گران قیمت بود اما بازم انگشت شمار بود.
بعد از چیدن وسایلم روی تخت نیم خیز شدم و به خواب رفتم
پارت چهارم تموم شد از این به بعد یدونه پارت میزارم چون حوصلم نمیکشه بیشتر بنویسم ببخشید🥲
علامت ها: یونا+/ تهیونگ-/ سوجین&/ جیون×/ هانول@/ سیون¢/ کیوم£
@ امم یونا.. میخواستم.. میخواستم بگم..
با سر تایید کردم تا ادامه حرفشون و به زبون بیارن
@ میخواستم بدونم خانم و آقای کیم یکم رسمی به نظر نمی یاد؟ نظرت چیه به اسم کوچیک همو صدا کنیم.. تو میتونی من و هانول و همسرم و سیون صدا کنی ماهم تورو یونا صدا میزنیم..هان؟ نظرت چیه؟
حق با خانم کیم بود. نمیشه کسایی رو که داری باهاشون زندگی میکنی به اسم بزرگ صدا بزنی
+ مشکلی نیست
با لبخند تایید کردن و خارج شدن. با خروجشون روی تخت ولو شدم.
اینجا هیچ شباهتی به پرورشگاه نداره حتی تخت هایی که روش دراز میکشیم!
چشم میچرخوندم که نگاهم به چمدان و کوله پشتیم قفل شد. بلند شدم و چمدونم و باز کردم و لباس هام و توی کمد بین لباس های زیبا و تمیزی که خانم هانل تهیه کرده بودن چیدم. حتی لباس هام با اینکه بین لباس های زیبا و گران قیمت بود اما بازم انگشت شمار بود.
بعد از چیدن وسایلم روی تخت نیم خیز شدم و به خواب رفتم
پارت چهارم تموم شد از این به بعد یدونه پارت میزارم چون حوصلم نمیکشه بیشتر بنویسم ببخشید🥲
۴.۴k
۲۵ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.