biitre and sweet
biitre and sweet
part14
تهیونگ ویو
رسیدم عمارت به یکی از خدمتکارا گفتم برا یه قهویه بیاره تو اتاقم ورفتم تو اتاقم
داشتم کارای باند و انجام میدادم که خدمتکار قهوه رو آورد
داشتم قهوه میخورم یهو فکر کردم یذره باید درباره زندگی ات بفهمم
گوشیم و برداشتم زنگ زدم به نامجون هیونگ
تهیونگ:الو خوبی هیونگ؟
نامجون:آره خوبم داداش
تهیونگ :میگم میشه درباره یه زندگی ینفر برام تحقیق کنی؟
نامجون:آره چرا که نه شما فقط دستور بده (خنده😂)
تهیونگ: (خنده😂)
نامجون :خب اسمش و فامیلش رو بهم بگو
تهیونگ : لی ات
نامجون :اوکی داداش یه چند ساعت دیگه بهت زنگ میزنم
تهیونگ :اوکی
قطع کردن
دیدم گوشیم زنگ میخوره دیدم آقای جانگه (یکی از بزرگترین مافیا های کره)
جواب دادم
آقای جانگ:سلام آقای کیم
تهیونگ:سلام آقای جانگ
آقای جانگ:حالتون خوبه
تهیونگ:بله ممنون شما چطور
آقای جانگ :ممنون منم خوبم
تهیونگ:کاری داشتید؟
آقای جانگ: بله ،میخواستم بگم چهارشنبه دو هفته دیگه من یه مهمونی توی عمارتم گرفتم و تمامی مافیا ها رو هم دعوت کردم گفتم شمارم دعوت کنم خوشحال میشم تشریف بیارید
تهیونگ:حتما حتما میام خیلی ممنون از دعوتتون
آقای جانگ:خواهش میکنم روز خوبی داشته باشید ،خداحافظ
تهیونگ:همچنین خداحافظ
و قطع کردن
ات ویو
گوشیم رو روشن کردم دیدم ۵۴ تا تماس بی پاسخ از میا دارم الهی حتما خیلی نگرانم شده
زنگ زدم بهش بوق اول و که خورد جواب داد
نیا:الو ات خره بیشعور آشغال کجایی چرا جواب نمیدی کثافت
ات:میا عزیزم نفس بگیر ، من تو بیمارستانم
میا:چی تو بیمارستانی کدوم بیمارستان ؟
ات گوشیو از گوشش دور کرد
ات: آجوما اسم بیمارستان چیه؟
آجوما:بیمارستان کیونگ هی
ات:میا بیمارستان کیونگ هی
میان :باشه الان زود خودمو میرسونم
و قط کرد
...
💜✨
لطفاً حمایت کنید
لایکا رو به ۸ برسونید
part14
تهیونگ ویو
رسیدم عمارت به یکی از خدمتکارا گفتم برا یه قهویه بیاره تو اتاقم ورفتم تو اتاقم
داشتم کارای باند و انجام میدادم که خدمتکار قهوه رو آورد
داشتم قهوه میخورم یهو فکر کردم یذره باید درباره زندگی ات بفهمم
گوشیم و برداشتم زنگ زدم به نامجون هیونگ
تهیونگ:الو خوبی هیونگ؟
نامجون:آره خوبم داداش
تهیونگ :میگم میشه درباره یه زندگی ینفر برام تحقیق کنی؟
نامجون:آره چرا که نه شما فقط دستور بده (خنده😂)
تهیونگ: (خنده😂)
نامجون :خب اسمش و فامیلش رو بهم بگو
تهیونگ : لی ات
نامجون :اوکی داداش یه چند ساعت دیگه بهت زنگ میزنم
تهیونگ :اوکی
قطع کردن
دیدم گوشیم زنگ میخوره دیدم آقای جانگه (یکی از بزرگترین مافیا های کره)
جواب دادم
آقای جانگ:سلام آقای کیم
تهیونگ:سلام آقای جانگ
آقای جانگ:حالتون خوبه
تهیونگ:بله ممنون شما چطور
آقای جانگ :ممنون منم خوبم
تهیونگ:کاری داشتید؟
آقای جانگ: بله ،میخواستم بگم چهارشنبه دو هفته دیگه من یه مهمونی توی عمارتم گرفتم و تمامی مافیا ها رو هم دعوت کردم گفتم شمارم دعوت کنم خوشحال میشم تشریف بیارید
تهیونگ:حتما حتما میام خیلی ممنون از دعوتتون
آقای جانگ:خواهش میکنم روز خوبی داشته باشید ،خداحافظ
تهیونگ:همچنین خداحافظ
و قطع کردن
ات ویو
گوشیم رو روشن کردم دیدم ۵۴ تا تماس بی پاسخ از میا دارم الهی حتما خیلی نگرانم شده
زنگ زدم بهش بوق اول و که خورد جواب داد
نیا:الو ات خره بیشعور آشغال کجایی چرا جواب نمیدی کثافت
ات:میا عزیزم نفس بگیر ، من تو بیمارستانم
میا:چی تو بیمارستانی کدوم بیمارستان ؟
ات گوشیو از گوشش دور کرد
ات: آجوما اسم بیمارستان چیه؟
آجوما:بیمارستان کیونگ هی
ات:میا بیمارستان کیونگ هی
میان :باشه الان زود خودمو میرسونم
و قط کرد
...
💜✨
لطفاً حمایت کنید
لایکا رو به ۸ برسونید
۵.۱k
۰۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.