فرشته ی نجات پارت ۲۷
_: دوست منه و تو؟!
=: منم دوست دوست پسرتم
: اوم یونا بریم؟!
_: کجا؟!
: خونه
_: نه الان تازه ساعت ۱۲ هست
: ۱۲ زوده؟!
_: اره
: وای خدا
=: یه دیقه میایی کارت دارم؟!
_: من؟!
=: اوم
: چیکارش داری؟!
=: نترس
رفتم اونجا که گفت ببینم چیکارم داره که گفت
=: الان دوست پسرت پارمون میکنه با اون نگاش پس زود میگم میشه شماره ی دوستت و بدی
_: چرا به خودش نمیگی
=: چون روم نمیشه
_: عجیبه روت میشه به من بگی روت نمیشه با اون بگی؟!
=: تو احیانا روانپزشک نیستی؟!
_: هستم برای چی؟!
=: من کاری کردم که چه مین پیدات کنه پس به عنوان جایزه شماره ی دوستت و بده
_: باشه به هرحال که اون کسی و نداره و امروز زیادی حرف زده جایزه ی تو تنبیه اون(شماره رو زد تو گوشیش)
=: ممنون
_: من رفتم
: چی می گفت
_: رفتیم تو ماشین بهت میگم
*: پس به من بگو
_: تو خودت میفهمی
: یونا من خیلی خستمه دیشب زیاد نخوابیدم میشه بریم
_: تو برو من نمیام
:پس کی ببرمت خونه
_: اگه تاکسی نبود با ماشین سو مین میام
*: من ماشین نیاوردم خودمم نمیدونم چجور برم خونه
=: من میرسونمتون
=: منم دوست دوست پسرتم
: اوم یونا بریم؟!
_: کجا؟!
: خونه
_: نه الان تازه ساعت ۱۲ هست
: ۱۲ زوده؟!
_: اره
: وای خدا
=: یه دیقه میایی کارت دارم؟!
_: من؟!
=: اوم
: چیکارش داری؟!
=: نترس
رفتم اونجا که گفت ببینم چیکارم داره که گفت
=: الان دوست پسرت پارمون میکنه با اون نگاش پس زود میگم میشه شماره ی دوستت و بدی
_: چرا به خودش نمیگی
=: چون روم نمیشه
_: عجیبه روت میشه به من بگی روت نمیشه با اون بگی؟!
=: تو احیانا روانپزشک نیستی؟!
_: هستم برای چی؟!
=: من کاری کردم که چه مین پیدات کنه پس به عنوان جایزه شماره ی دوستت و بده
_: باشه به هرحال که اون کسی و نداره و امروز زیادی حرف زده جایزه ی تو تنبیه اون(شماره رو زد تو گوشیش)
=: ممنون
_: من رفتم
: چی می گفت
_: رفتیم تو ماشین بهت میگم
*: پس به من بگو
_: تو خودت میفهمی
: یونا من خیلی خستمه دیشب زیاد نخوابیدم میشه بریم
_: تو برو من نمیام
:پس کی ببرمت خونه
_: اگه تاکسی نبود با ماشین سو مین میام
*: من ماشین نیاوردم خودمم نمیدونم چجور برم خونه
=: من میرسونمتون
۱۲۱
۱۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.