پارت ۲۶
ات ویو
دیگه داشتم میمردم انقدر گریه کردم تا باور کنه اها پدر و مادر ته رفتن مسافرت من و ته هم رفتیم عمارت ته( چی گفتم ) /:
ته ویو
اماده شدم که برم بار ساعت ۶:۳۰ بود ( چه دقیق ) اماده شدم به ات گفتم
- اتتتتت
+ ب. بله
- من دارم میرم وقتی رفتم درو به روی هیچ کس باز نکن فهمیدی
+ ب باشه م مواظب خودت ب باش
- چت شده
+ ه هیچی
- هوفففففف
فهمیدم میترسه تنها تو عمارت بمونه واسه همین زنگ زدم به کوک
£ به به ببین کی زنگ زده
- سلام خوبی
£ اوهوم چه خبر
- سلامتی میگم از پاریس برگشتین!
£ نه ماشالا جنی بعد از ازدواج گفت دیگه اینجا بمونیم
- اها
- خب پس من دیگه برم بای
£ بای
- اتتتتت
+ بله
- اجوماااااا
© بله پسرم
- مواظب ات باش میترسه
© باشه پسرم خیالت راحت به سلامت
- خب خدافظ
+ بای
+ بای
ته ویو سوار ماشین شدم رفتم به ادرس به فرستاد بار بود رفتم تو بوی الکل و سیگار و... حالم رو بهتر میکرد رفتم از یکی پرسیدم گفتم اقای پارک جیمین کجان گفت طبقه بالا رفتم طبقه بالا که منو دید به بادیگارد هاش اشاره داد که بره که گفت....
دیگه داشتم میمردم انقدر گریه کردم تا باور کنه اها پدر و مادر ته رفتن مسافرت من و ته هم رفتیم عمارت ته( چی گفتم ) /:
ته ویو
اماده شدم که برم بار ساعت ۶:۳۰ بود ( چه دقیق ) اماده شدم به ات گفتم
- اتتتتت
+ ب. بله
- من دارم میرم وقتی رفتم درو به روی هیچ کس باز نکن فهمیدی
+ ب باشه م مواظب خودت ب باش
- چت شده
+ ه هیچی
- هوفففففف
فهمیدم میترسه تنها تو عمارت بمونه واسه همین زنگ زدم به کوک
£ به به ببین کی زنگ زده
- سلام خوبی
£ اوهوم چه خبر
- سلامتی میگم از پاریس برگشتین!
£ نه ماشالا جنی بعد از ازدواج گفت دیگه اینجا بمونیم
- اها
- خب پس من دیگه برم بای
£ بای
- اتتتتت
+ بله
- اجوماااااا
© بله پسرم
- مواظب ات باش میترسه
© باشه پسرم خیالت راحت به سلامت
- خب خدافظ
+ بای
+ بای
ته ویو سوار ماشین شدم رفتم به ادرس به فرستاد بار بود رفتم تو بوی الکل و سیگار و... حالم رو بهتر میکرد رفتم از یکی پرسیدم گفتم اقای پارک جیمین کجان گفت طبقه بالا رفتم طبقه بالا که منو دید به بادیگارد هاش اشاره داد که بره که گفت....
۷.۱k
۰۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.