دختر من

p:9

جین : خوب بیا شروع کنیم

سولا : باشه.
سولا ویو : کارهای لازم رو کردیم واقعا کنار جین اشپزی خیلی حال میده

جیمین : شما دارید چیکار میکند

جین : خوب راستش ما داریم باهم غذا درست میکنیم. اقای جونگ کوک گفتن دسپخت سولا خوشمزه هس منم خواستم سولا کمکم کنه

جیمین : خیلی خوب پس موفق باشین( لبخند ) من دیگه رفتم

سولا : باشه( لبخند )

بعد از اینکه غذا درست کردن**
جین : خوب بهتره سفره پهن کنیم و شام بخوریم

سولا : باشه و من میرم بقیه رو خبر کنم
جین : باشه بعد بیا کمکم کن
سولا : باش

سولا : خوب همگی بیاید شام، حاضر شد
همه : اومدیم

سولا ویو : با جین میزو چیدیم و شام خوردیم

بعد از شام**
سولا : خوب کی قراره ظرفا رو بشوره؟ من نمیشورما!

جونگ کوک : من و تهیونگ میشوریم
تهیونگ : چرا من؟
سولا : تهیونگ شی کمکش کن.
تهیونگ : هوففف باشه.
سولا : مرسی منم میرم بخوابم صبح زود بیدار شم.

جونگ کوک : شبت بخیر
سولا : شب بخیر
سولا ویو : رفتم توی اتاق و روی تخت دراز کشیدم... هوف روز خسته کننده ای بودا

پرش زمانی به صبح
سولا ویو : از خواب پاشدم و رفتم سر میز و صبحونه خوردم

جونگ کوک : پاشو ببرمت مدرسه. دیرت میشه
سولا : باشه بابا
جین : اقای جئون منم جایی کار دارم اگه میشه برم بعدا میام تا 1 ساعت دیگه...

جونگ کوک : خیلی خب میتونی بری..
جین : خیلی ممنون . من رفتم.
جونگ کوک : خب سولا بهتره ماهم بریم..

جین ویو : سوار ماشین شدم و به سمت عمارت حرکت کردم.....

خمارییی 😅

شرایط
لایک : 19
کامنت : 19

همکارم 👇👇
https://wisgoon.com/meilka22