لج و لجبازی
ویو ا.ت
داشتم تو اتاق گریه میکردم
لعنت بهتون
به تو کیم تهیونگ عوضی
کشوی میز گوشه ی تختو باز کردم
چاقومو برداشتم
نمی دونستم دارم چیکار می کنم
میخواستم هم خودم هم این بچه رو خلاص کنم
چاقو رو با شتاب به سمت شکمم بردم اما
یه چیزی مانع شده بود و نمی زاشت چاقو بهم بخوره
دستای تهیونگ بود
با دستاش تیزی چاقو رو گرفته بود
خون دستش لباس سفیدمو قرمز کرد
دستاشو از چاقو جدا کردم و ازظ فاصله گرفتم
داری چه غلطی میکنی !؟ *با داد
_ من تو و این بچه رو دوست دارم ا.ت
لطفاً این کارو نکن
اون اون داشت گریه میکرد
داری.....گریه...... میکنی!؟
یهو کشیدتم سمت خودش
سرشو گذاشته بود رو سینمو گریه می کرد
منم گریم گرفت
هر دو مون گریه می کردیم
داشتم تو اتاق گریه میکردم
لعنت بهتون
به تو کیم تهیونگ عوضی
کشوی میز گوشه ی تختو باز کردم
چاقومو برداشتم
نمی دونستم دارم چیکار می کنم
میخواستم هم خودم هم این بچه رو خلاص کنم
چاقو رو با شتاب به سمت شکمم بردم اما
یه چیزی مانع شده بود و نمی زاشت چاقو بهم بخوره
دستای تهیونگ بود
با دستاش تیزی چاقو رو گرفته بود
خون دستش لباس سفیدمو قرمز کرد
دستاشو از چاقو جدا کردم و ازظ فاصله گرفتم
داری چه غلطی میکنی !؟ *با داد
_ من تو و این بچه رو دوست دارم ا.ت
لطفاً این کارو نکن
اون اون داشت گریه میکرد
داری.....گریه...... میکنی!؟
یهو کشیدتم سمت خودش
سرشو گذاشته بود رو سینمو گریه می کرد
منم گریم گرفت
هر دو مون گریه می کردیم
۱.۶k
۰۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.