دخترک مغرور🧬♥️
دخترک مغرور🧬♥️
پارت ۲۴
diyana
دیانا : خواهر برداری چیزی داری
پانیذ : بابام همیشه میگف به برادر دارم ولی خو تا حالا ندیدمش
دیانا : اسمش چیه
پانیذ : نمیدونم
برا چی حالا میپرسی
دیانا : آخه فک کنم میدونم داداشت کیه
پانیذ : واقعا
دیانا: آره
پانیذ : اسمش چیه
دیانا : ارسلان...ارسلان کاشی
پانیذ : کجاس میتونن ببینمش
دیانا : ارع ولی خو...
پانیذ : ولی چی
دیانا : حال روحیش زیاد خوب نی
پانیذ : برا چی
دیانا : مگه نمیدونی
پانیذ : نه
دیانا : ارسلان به زور باباش میخاسته ازدواج کنه ولی روز عروسیش خودکشی میکنه
بعد میخاست با دوستش ممد بره شمال ولی خو تصادف میکنن الان دوستش تو کماعه و اگر بفهمه معلوم نی چی میشه
پانیذ : واییییی چقد بد
دیانا : آره
پانیذ : یجورایی همه اینا تقصیر بابای منه
دیانا : یجورایی
پانیذ : الان ارسلان کجاس
دیانا : باید استراحت کنه فعلا
پانیذ : میشه ببینمش
دیانا : آره تا خابه بیا بریم
پانیذ بلند شد بردمش دم اتاقه ارسلان دیدن محراب و مهشاد اونجان
دیانا : این اتاقه
پانیذ رف یکم از دم در دیدش وقتی اومد چشاش خیس بود
دیانا : گریه نکن فدات شم
پانیذ : اون بخاطر بابای من این شکلی شده
دیانا : اشکال نداره فعلا که حالش خوبه
پانیذ : آره
دیانا : رضا و متین کجاعن
محراب : رفتن پیش ممد
دیانا : اها
arslwn
ادامه دارد....
پارت ۲۴
diyana
دیانا : خواهر برداری چیزی داری
پانیذ : بابام همیشه میگف به برادر دارم ولی خو تا حالا ندیدمش
دیانا : اسمش چیه
پانیذ : نمیدونم
برا چی حالا میپرسی
دیانا : آخه فک کنم میدونم داداشت کیه
پانیذ : واقعا
دیانا: آره
پانیذ : اسمش چیه
دیانا : ارسلان...ارسلان کاشی
پانیذ : کجاس میتونن ببینمش
دیانا : ارع ولی خو...
پانیذ : ولی چی
دیانا : حال روحیش زیاد خوب نی
پانیذ : برا چی
دیانا : مگه نمیدونی
پانیذ : نه
دیانا : ارسلان به زور باباش میخاسته ازدواج کنه ولی روز عروسیش خودکشی میکنه
بعد میخاست با دوستش ممد بره شمال ولی خو تصادف میکنن الان دوستش تو کماعه و اگر بفهمه معلوم نی چی میشه
پانیذ : واییییی چقد بد
دیانا : آره
پانیذ : یجورایی همه اینا تقصیر بابای منه
دیانا : یجورایی
پانیذ : الان ارسلان کجاس
دیانا : باید استراحت کنه فعلا
پانیذ : میشه ببینمش
دیانا : آره تا خابه بیا بریم
پانیذ بلند شد بردمش دم اتاقه ارسلان دیدن محراب و مهشاد اونجان
دیانا : این اتاقه
پانیذ رف یکم از دم در دیدش وقتی اومد چشاش خیس بود
دیانا : گریه نکن فدات شم
پانیذ : اون بخاطر بابای من این شکلی شده
دیانا : اشکال نداره فعلا که حالش خوبه
پانیذ : آره
دیانا : رضا و متین کجاعن
محراب : رفتن پیش ممد
دیانا : اها
arslwn
ادامه دارد....
۵.۱k
۲۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.