فیک کوک پارت 7
کوک ویو
وقتی به بیمارستان رسیدیم سریع به سمت پرستار رفتم و پرسیدم میا کجاس و گفت بردنش اتاق عمل به سرعت به سمت اتاق عمل رفتم آسانسور خیلی بالا بود و نمیخواستم منتظر بمونم آنقدر تند رفته بودم پله هارو که ته دیگه توان اومدن بالا رو نداشت
و به سمت اتاق عمل رفتم و اولین کسی که دیدم جانگ چیون بود همون کسی که به خاطرش از هم جدا شدیم چه طوری به خودش رو داده اومده اینجا البته باید این رو هم در نظر بگیریم که اون شوگر ددی میا حساب میشه پس باید کنار عشقش باشه ته وقتی رسید بالا و جانگ رو دید گفت
٪یا خدا این اینجا چیکار میکنه
-به نظرت چرا اینجاس اومده که مراقب بیبیش باشه
٪حالا آنقدر حرص نخور به این فکر کن که حال میا باید خوب بشه
دو ساعت بعد …
دکتر از اتاق عمل اومد بیرون و جانگ به سمت مرد رفت و ازش پرسید
~دکتر .. حال دخترم چطور
و لحظه ای که شنیدم گفت دخترم همه چی رو سرم آوار شد احساس میکردم یه آدم پسفترت ( درست نوشتم💅🏻😂؟؟؟) ( تو غلط میکنی اینطوری فکر میکنی )(ساری) و اون به خاطر من تو این وضعه و یه لحظه تعادلم رو از دست دادم و داشتم نیافتاده که ته منو گرفت و نشوندمرو. صندلی و برام آب آورد …
جانگ ویو
~دکتر حال دخترم چطوره
! ایشون حالشون خوبه نگران نباشید ولی برای احتیاط ( ؟؟؟) ایشون رو به بخش مراقبت های ویژه انتقال میدیم
~خیلی ممنونم خسته نباشد
تا وقتی که دکتر از نظرم ناپدید بشه راهی که رفته رو نگاه میکردم و چشمم به پسری جوون خورد انگاری منتظر میا بود به سمتش رفتم و
….
پارت بعد تا شب اپ میشه
❀حمایت ❀و لایک ❀و فالو ❀یادتون ❀نره ❀کیوتیا ❀
وقتی به بیمارستان رسیدیم سریع به سمت پرستار رفتم و پرسیدم میا کجاس و گفت بردنش اتاق عمل به سرعت به سمت اتاق عمل رفتم آسانسور خیلی بالا بود و نمیخواستم منتظر بمونم آنقدر تند رفته بودم پله هارو که ته دیگه توان اومدن بالا رو نداشت
و به سمت اتاق عمل رفتم و اولین کسی که دیدم جانگ چیون بود همون کسی که به خاطرش از هم جدا شدیم چه طوری به خودش رو داده اومده اینجا البته باید این رو هم در نظر بگیریم که اون شوگر ددی میا حساب میشه پس باید کنار عشقش باشه ته وقتی رسید بالا و جانگ رو دید گفت
٪یا خدا این اینجا چیکار میکنه
-به نظرت چرا اینجاس اومده که مراقب بیبیش باشه
٪حالا آنقدر حرص نخور به این فکر کن که حال میا باید خوب بشه
دو ساعت بعد …
دکتر از اتاق عمل اومد بیرون و جانگ به سمت مرد رفت و ازش پرسید
~دکتر .. حال دخترم چطور
و لحظه ای که شنیدم گفت دخترم همه چی رو سرم آوار شد احساس میکردم یه آدم پسفترت ( درست نوشتم💅🏻😂؟؟؟) ( تو غلط میکنی اینطوری فکر میکنی )(ساری) و اون به خاطر من تو این وضعه و یه لحظه تعادلم رو از دست دادم و داشتم نیافتاده که ته منو گرفت و نشوندمرو. صندلی و برام آب آورد …
جانگ ویو
~دکتر حال دخترم چطوره
! ایشون حالشون خوبه نگران نباشید ولی برای احتیاط ( ؟؟؟) ایشون رو به بخش مراقبت های ویژه انتقال میدیم
~خیلی ممنونم خسته نباشد
تا وقتی که دکتر از نظرم ناپدید بشه راهی که رفته رو نگاه میکردم و چشمم به پسری جوون خورد انگاری منتظر میا بود به سمتش رفتم و
….
پارت بعد تا شب اپ میشه
❀حمایت ❀و لایک ❀و فالو ❀یادتون ❀نره ❀کیوتیا ❀
۱۱.۴k
۲۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.