نام فیک: شروع زندگیه من
نام فیک: شروع زندگیه من
پارت آخر
پرش زمانی به صبح
تهیونگ ویو
از خواب بیدار شدم که دیدم ا. ت نیست
یکم نگران شدم و لباسامو پوشیدم رفتم پایین دیدم ا. ت صبحونه درست کرده
و نشستیم باهم صبحونه خوردیم وقتی صبحونمون تموم شد من لباسامو پوشیدم
و پیشونیه ا. ت رو بوسیدم و رفتم سرکار
پرش زمانی به یک ماه بعد
تهیونگ ویو
من بیرون بودم وقتی اومدم دیدم ا. ت یه میز رمانتیک با غذاهای مورد علاقه ی من درست کرده بهم نشستم و بهم گفت میخواد یه چیز مهمو بگه
ا. ت: تهیونگ باید یه چیزیو بهت بگم
تهیونگ: چیشده عشقم
ا. ت: من حاملم
تهیونگ: چی جدن از جام پاشدم و ا. ت رو بغل کردم
پرش زمانی به یک سال بعد
بچه هاشون بدنیا اومد و چهار نفره باهم به خوشی و خوبی زندگی کردن
شرطی ندارم
تا برم فیک جونگ کوک رو بنویسم
پارت آخر
پرش زمانی به صبح
تهیونگ ویو
از خواب بیدار شدم که دیدم ا. ت نیست
یکم نگران شدم و لباسامو پوشیدم رفتم پایین دیدم ا. ت صبحونه درست کرده
و نشستیم باهم صبحونه خوردیم وقتی صبحونمون تموم شد من لباسامو پوشیدم
و پیشونیه ا. ت رو بوسیدم و رفتم سرکار
پرش زمانی به یک ماه بعد
تهیونگ ویو
من بیرون بودم وقتی اومدم دیدم ا. ت یه میز رمانتیک با غذاهای مورد علاقه ی من درست کرده بهم نشستم و بهم گفت میخواد یه چیز مهمو بگه
ا. ت: تهیونگ باید یه چیزیو بهت بگم
تهیونگ: چیشده عشقم
ا. ت: من حاملم
تهیونگ: چی جدن از جام پاشدم و ا. ت رو بغل کردم
پرش زمانی به یک سال بعد
بچه هاشون بدنیا اومد و چهار نفره باهم به خوشی و خوبی زندگی کردن
شرطی ندارم
تا برم فیک جونگ کوک رو بنویسم
۳۸.۲k
۰۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.