غـریـبــه مـن ───※ ·❆· ※─── p : ²⁵
کم کم دیگه آروم شده بود بهش نگاه کردم خوابش برده بود پتو روش کشیدم و پاشدم تا برم اتاق خودم ولی انگار دستمو گرفت
_نرو.....همینجا بخواب
تعجب کرده بودم یه دختر اینو ازم میخواد؟ ولی از نظر اون یه درخواست ساده س من زیادی منحرفم
فردای آنشب:
احساس کردم رو صورتم حشره ای چیزیه
اینکه موهای ا/ته....چطوری تحمل این همه مو رو دارن
موهاشو کنار میزنه و چشمش به ا/ت که تو بغلش خواب بود میوفته از اینکه دیشب داشت گریه میکرد و الان به این آرومی خوابیده خندش گرفت
من واقعا بهش عادت کردم...اگه اون روز برسه که دیگه بخواد بره.....نه نمیخوام بهش فکر کنم نمیزارم
یعنی من میتونم داشه باشمش؟
چرا دارم چرت و پرت میگم
همین موقع ا/ت بیدار میشه
_صبح بخیر
ا/ت چشماشو میماله و صورتشو به کوک نزیک میکنه
_چشمام پف کرده نه؟
ضربان قلب جونگ کوک میره بالا و خیلیی تعجب میکنه تا حالا همچین اتفاقی براش نیوفتاده بود
_کرده؟
+ن..نه...مثل همیشه خوشگلن
_واقعا؟
+شاید یکم پف کرده باشه
اینا صبحونه و ناهار و همون چص بازیای هر روز و انجام دادن تا اینکه شب شد و ا/ت منتظر کوک بود
_نه نه...چرا چرت و پرت تو ذهنم میاد....ای خدا این چرا همش اینجوری میکنه دوست داره دیر بیاد من نگران شم ........ا/ت چیزی نیست مثل دفعه های قبل یه نگرانی نابجائه
همون موقع جونگ کوک از در وارد شد و ا/ت دوان دوان رفت سمتش
_چرا دوباره دیر اومدی...نگرانت شدم...خوبی؟
جونگکوک بدون توجه به حرفاش رفت سمت اتاقش ا/ت نمیدونست چی شده تا اینکه چشمش به پیرهن خونی کوک افتاد
#فیک #جونگکوک #بی_تی_اس #کیپاپ #آرمی #بنگتن
#BTS #BTS_ARMY #Jungkook #K_pop #BANGTAN #ARMY #Bangtan
_نرو.....همینجا بخواب
تعجب کرده بودم یه دختر اینو ازم میخواد؟ ولی از نظر اون یه درخواست ساده س من زیادی منحرفم
فردای آنشب:
احساس کردم رو صورتم حشره ای چیزیه
اینکه موهای ا/ته....چطوری تحمل این همه مو رو دارن
موهاشو کنار میزنه و چشمش به ا/ت که تو بغلش خواب بود میوفته از اینکه دیشب داشت گریه میکرد و الان به این آرومی خوابیده خندش گرفت
من واقعا بهش عادت کردم...اگه اون روز برسه که دیگه بخواد بره.....نه نمیخوام بهش فکر کنم نمیزارم
یعنی من میتونم داشه باشمش؟
چرا دارم چرت و پرت میگم
همین موقع ا/ت بیدار میشه
_صبح بخیر
ا/ت چشماشو میماله و صورتشو به کوک نزیک میکنه
_چشمام پف کرده نه؟
ضربان قلب جونگ کوک میره بالا و خیلیی تعجب میکنه تا حالا همچین اتفاقی براش نیوفتاده بود
_کرده؟
+ن..نه...مثل همیشه خوشگلن
_واقعا؟
+شاید یکم پف کرده باشه
اینا صبحونه و ناهار و همون چص بازیای هر روز و انجام دادن تا اینکه شب شد و ا/ت منتظر کوک بود
_نه نه...چرا چرت و پرت تو ذهنم میاد....ای خدا این چرا همش اینجوری میکنه دوست داره دیر بیاد من نگران شم ........ا/ت چیزی نیست مثل دفعه های قبل یه نگرانی نابجائه
همون موقع جونگ کوک از در وارد شد و ا/ت دوان دوان رفت سمتش
_چرا دوباره دیر اومدی...نگرانت شدم...خوبی؟
جونگکوک بدون توجه به حرفاش رفت سمت اتاقش ا/ت نمیدونست چی شده تا اینکه چشمش به پیرهن خونی کوک افتاد
#فیک #جونگکوک #بی_تی_اس #کیپاپ #آرمی #بنگتن
#BTS #BTS_ARMY #Jungkook #K_pop #BANGTAN #ARMY #Bangtan
۳۲.۴k
۱۹ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.