فیک کوک پارت ۱۲
لیا ویو
الان تقریبا سه هفته مه اینجا کار میکنم و اونقدرا هم بد نیست ولی خب یکم سخت میگیره
داشتم مدارک رو بررسی میکردم که صدای زنگ روز میز بند شد انگاری آقا کارم داره
+بفرمایید آقای جئون
-من امشب باید برم جایی و تو هم باید به عنوان نامزدم اونجا حضور پیدا کنی
+چی من… من نمیخوام
-من که ازت نپرسیدم میخوای یا نه گفتم باید هوم پس وسایلات رو جمع کن بریم خونت تا لباس بپوشی
+اه باشه
…
حرفای هوپی و کوک
-الو سلام هیونگ
/هلو بیبی بانی
-هی بازم شدیم بیبی بانی چخبرا
/سلامتی کوک باید درمورد آسمان باهم صحبت کنیم
-باز چیکار کرده
/راستش چانلی یا بهتر بگم بستی لیا با آسمان به مدت دوست بوده ولی بعد یه مدت خب میدونی رابطشون بهم میخوره و آسمان با دوست پسر چانلی بهش خیانت میکنه بعد هم کا به اون پسره خیانت میکنه و بعد هم
-بعد هم به من ، اوکی فهمیدم ولی الان چیشده
/ خب چانلی قضیه تو رو هم میدونه و از نقشه آسمان با خبره و به من گفت ولی آسمان ایندفه قصد کشتنت رو داشته ولی یه هم دست هم داشته دیگه .. حالا حدس بزن اون کیه
-نکنه جیهیون رو میگی
/خود کثا*فتش
+دارم دیونه میشم
/ من دو روز پیش یه جاسوس بینشون گذاشتم و فهمیدم قراره یه مهمونی بگیرن و تو هم دعوتی و از این طریق آسمان میخواد بهت نزدیک بشه
-الان من چیکار کنم
/تو باید یه دختر رو به عنوان دوست دخترت ببری تا بفهمه نمیتونه بهت نزدیک شه
-تو کسی مد نظرت هست
/ خب با لیا
-لیاااا امکان نداره
/ وا خواهر من مگه چشه به این خوشگلی تازه از خدات هم باشه
-ایش راضی کردنش سخته
/اونش به من مربوط نیست ولی بهش نگو اون درمورد آسمان اینجوری نمیدونه فقط قضیه چانلی و دوست پسر سابقش رو میدونه
-اه اوکی من دیگه برم
/باشه
…
توی مهمونی
-بریم
+وایسا من هنوز آماده نیستم
-یعنی چی که آماده نیستی اگه سوتی بدی بهت رحم نمیکنم که خواهر هیونگمی تیکه تیکت میکنم فهمیدی ؟؟؟!
+بله بابا نیاز به این همه خشونت نیست
-ساکت .. عشقم برو تو
+*شوک*
الان تقریبا سه هفته مه اینجا کار میکنم و اونقدرا هم بد نیست ولی خب یکم سخت میگیره
داشتم مدارک رو بررسی میکردم که صدای زنگ روز میز بند شد انگاری آقا کارم داره
+بفرمایید آقای جئون
-من امشب باید برم جایی و تو هم باید به عنوان نامزدم اونجا حضور پیدا کنی
+چی من… من نمیخوام
-من که ازت نپرسیدم میخوای یا نه گفتم باید هوم پس وسایلات رو جمع کن بریم خونت تا لباس بپوشی
+اه باشه
…
حرفای هوپی و کوک
-الو سلام هیونگ
/هلو بیبی بانی
-هی بازم شدیم بیبی بانی چخبرا
/سلامتی کوک باید درمورد آسمان باهم صحبت کنیم
-باز چیکار کرده
/راستش چانلی یا بهتر بگم بستی لیا با آسمان به مدت دوست بوده ولی بعد یه مدت خب میدونی رابطشون بهم میخوره و آسمان با دوست پسر چانلی بهش خیانت میکنه بعد هم کا به اون پسره خیانت میکنه و بعد هم
-بعد هم به من ، اوکی فهمیدم ولی الان چیشده
/ خب چانلی قضیه تو رو هم میدونه و از نقشه آسمان با خبره و به من گفت ولی آسمان ایندفه قصد کشتنت رو داشته ولی یه هم دست هم داشته دیگه .. حالا حدس بزن اون کیه
-نکنه جیهیون رو میگی
/خود کثا*فتش
+دارم دیونه میشم
/ من دو روز پیش یه جاسوس بینشون گذاشتم و فهمیدم قراره یه مهمونی بگیرن و تو هم دعوتی و از این طریق آسمان میخواد بهت نزدیک بشه
-الان من چیکار کنم
/تو باید یه دختر رو به عنوان دوست دخترت ببری تا بفهمه نمیتونه بهت نزدیک شه
-تو کسی مد نظرت هست
/ خب با لیا
-لیاااا امکان نداره
/ وا خواهر من مگه چشه به این خوشگلی تازه از خدات هم باشه
-ایش راضی کردنش سخته
/اونش به من مربوط نیست ولی بهش نگو اون درمورد آسمان اینجوری نمیدونه فقط قضیه چانلی و دوست پسر سابقش رو میدونه
-اه اوکی من دیگه برم
/باشه
…
توی مهمونی
-بریم
+وایسا من هنوز آماده نیستم
-یعنی چی که آماده نیستی اگه سوتی بدی بهت رحم نمیکنم که خواهر هیونگمی تیکه تیکت میکنم فهمیدی ؟؟؟!
+بله بابا نیاز به این همه خشونت نیست
-ساکت .. عشقم برو تو
+*شوک*
۱۱.۸k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.