P16

بومممم
سرمو برگردوندم و دیدم که سقف مدرسه پره خو*نه و کوک هم خو*نیه ی خو*نیه واقعا ترسیده بودم ولی سعی کردم با بادیگاردها برم وگرنه کوک از ده جهت سامورایی جرم میده

فلش کادر داخل عمارت

وقتی رسیدم عمارت اولین کاری که کردم لباسام رو تمیز کردم و موهام رو با قیچی تهشو صاف کردم و با اتو لختشون کردم،واووو چقدر جذاب شدم پرام
مه یهو صدای کوبیده شدن در عمارت اومد و مساوی شد با ریده شدن تو شرت بنده🗿
کوک با سر و صورت خونی اومد پیشم و با یه خنده ی شیطانی گفت:بیبی حالت که خوبه ها اومممممم هاهاهاهاهاهاها(خنده ی ترسناک)نکنه بلایی سرت آوردن هاااااااااا(عربده)
از اونجایی که می دونم الان کوک به مرحله ی ترسناک سادیسم رسیده فقط گفتم:هیچی عزیزم
کوک:هیچی هاهاهاهاهاها(خنده ی ترسناک ولی یهو جدی شد)پس این کبودی ها چیه هااااااا(عربده)
کوک توی این موقعیت مثل سگ ترسناک بود و چون هم خونی بود هم رگ های دستش و پیشونیش زده بود بیرون
بادیگارد:ارباب این جنازه هارو کجا به زاریـ……..
کوک یه نگاه خیلی ترسناک به بادیگارد کرد و با صدایی که فرا تر از عربده هست گفت:مگه نگفتم عروسکم روحیش لطیفه و این جنازه های نجس رو نیار هااااااا(فراتر از عربده)
بومممممممم(کشتش)
هانا:کوک
کوک:جانم خانمم
هانا:….