غـریـبــه مـن ───※ ·❆· ※─── p : ¹⁹

+(با تعجب نگاه میکنه و بعد میخنده)
+انتظار همچین شوخی رو نداشتم...واقعا خوب آدمو می‌خندونی ولی باحال نبود
ا/ت بعد از کمی مکث به زور میخنده
_آره شوخی باحالی نبود
+دیوونه ای(خنده)
_آره من دیوونه ام شب بخیررر(دااد)
اینو میگه و میره تو اتاقش
+چشه..دیوونه پشت کوهی
اون واقعا فکر کرد شوخی میکنم...احساس من شوخیه کاش اینطوری بود ولی نیست...
ساعت ۱۰ صبح بود ولی ا/ت نمی‌خواست از تختش بیاد بیرون اتفاق دیشب به نظرش ناراحت کننده بود
تا اینکه بعداز ظهر جونگ کوک برگشت
+کجاس
خدمتکار: بله؟
+ا/ت کجاس؟
خدمتکار: آهان تو اتاق هستن
میره تو اتاق ا/ت
+خوابیدی
+چت شده حالت خوبه؟
_اهوم میخوام یکم بخوابم
+بخوابی...الان؟
+تو شبا به زور میخوابی
+میخوای بریم بیرون؟
_نه...ولش کن اون دفعه دردسر شد
+پس زنگ میزنم پیتزا بیارن
_گشنم نیست تو ام برو استراحت کن....به فکر من نباش
+ا/ت یه چیزیت هست دیگه...نکنه حرفای دیشبت راست بود؟
بهش نگاه میکنه و میخواد بگه ولی نمیتونه

#فیک #جونگکوک #بی_تی_اس #کیپاپ #آرمی #بنگتن
#BTS #BTS_ARMY #Jungkook #K_pop #BANGTAN #ARMY #Bangtan