عشق دردسر ساز پارت 5
*از زبان انیا*
یهو نمیدونم چی شد و سیاهی
*از زبان دامیان*
تا اومد حرف بزنه یه ماشین اومد و زد به انیا بهش گفتم...
من:مگه دیوونه ای
مرده:خب مرد حسابی برا چی وسط خیابون واستادی
بعدم رفت و امبولانس اومد و انیا رو برد به این ترتیب اخرین شانسم هم از بین رفت تو همین فکرا بودم که گوشیم زنگ خورد مامانم بود...
ملیندا:دامیان ما قراره امروز بریم پایتخت مگه نمی دونی زود بیا
من:باشه
رفتم خونه و حرکت کردیم
«پایتخت» *از زبان دامیان*
وقتی رسیدیم خونه ی جدیدمون مامانم بهم کیف و کتاب دفتر داد و گفت...
ملیندا:من تو دانشگاه ثبت نام کردمت از 2 ماه دیگه شروع میشه
«۲ماه بعد» *از زبان دامیان*
رفته بودم دانشگاه زنگ اول ورزش بود رفتم تا از تو کمدم لباس ورزشم رو بردارم و بپوشم که یهو...
خب بچه ها فصل اول کوتاه بود میدونم اما فصل 2 طولانیه و همین امروز هم شروع میشه به زودی برا فصل 2 یه عکس پیدا می کنم و میزارم
یهو نمیدونم چی شد و سیاهی
*از زبان دامیان*
تا اومد حرف بزنه یه ماشین اومد و زد به انیا بهش گفتم...
من:مگه دیوونه ای
مرده:خب مرد حسابی برا چی وسط خیابون واستادی
بعدم رفت و امبولانس اومد و انیا رو برد به این ترتیب اخرین شانسم هم از بین رفت تو همین فکرا بودم که گوشیم زنگ خورد مامانم بود...
ملیندا:دامیان ما قراره امروز بریم پایتخت مگه نمی دونی زود بیا
من:باشه
رفتم خونه و حرکت کردیم
«پایتخت» *از زبان دامیان*
وقتی رسیدیم خونه ی جدیدمون مامانم بهم کیف و کتاب دفتر داد و گفت...
ملیندا:من تو دانشگاه ثبت نام کردمت از 2 ماه دیگه شروع میشه
«۲ماه بعد» *از زبان دامیان*
رفته بودم دانشگاه زنگ اول ورزش بود رفتم تا از تو کمدم لباس ورزشم رو بردارم و بپوشم که یهو...
خب بچه ها فصل اول کوتاه بود میدونم اما فصل 2 طولانیه و همین امروز هم شروع میشه به زودی برا فصل 2 یه عکس پیدا می کنم و میزارم
۲.۶k
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.