عشق و نفرت
عشق و نفرت
p12
ویو ات
داشتم با چای وون میرقصیدیم که یهو کوک اومد سمتم و دستمو گرفت و از بار خارج شدیم در ماشینو باز کرد و مجبورم کرد بشینم و خودشم سوار شد با سرعت رانندگی میکرد و این باعث نگرانی و ترسم از کوک میشد که سکوت بینمون رو شکستم و گفتم ...
+عشقم ترو ...
_ات فقط خفشوووو (فریاد شدید)
+یکم یواش تر خوب کوک بسه سرعتتت خیلی زیاده ترو خدا نگا دار میخوام پیاده شممم بس کن
_ات فقط خفشووو
+(در ماشینو باز کردم میخواستم خودمو پرت کنم پایین که کوک ماشینو نگه داشت )
+بس کن میدونم اشتباه کردم که بدون اجازه رفتم بار ببخشید خوب
_ات بس کن درو ببند ومثل ادم بشین بی سروصدا میفهمی دیگه یو هالیت کنم ؟؟؟
+(سکوت از ترس زیاد)
بعد ۳۰ مین
_پیاده شو
+پیاده شد
ویو کوک
دست ات رو گرفتم و رفتیم طبقه بالا ورفتیم تو اتاقم درو قفل کردم و بعدش کوتمو در اوردم وات رو انداختم رو تخت وگفتم
_امشب به خاطر دوتا دلیل تنبیه میشی یکی تنبیه صبح و این یکی واسه ی اینکا بدون اجازه رفتی بار و لباس باز پوشیدی بیب
+کوک ببخشید تروخدااااا
_نوچ
+پیلیز(بازم چشاشو اونجوری کرد)
_تمومش کن بیب امشب تا صبح زیرمی 😈😈😈
+چیییییی؟؟؟؟؟ولی خیلی زوده کوک من نمیتونم درد داره
_نا زود نیس
+ولی(زنگ در خورد)
دینگ دینگ دینگ دینگ
_شت خدمتکاراهم که نیستن مجبورم خودم برم
_همینجا میمونی
+باوشههههه بای بای
_(درو باز کردم این همون دختری بودکه با ات تو بار بوده)
_سلام بفرماید؟؟؟
+های اقای کوک من دوست ات هستم چای وون راستش کیفش جامونده بود تو بار
_ممنونم (کیفو گرفتم و خداحافطی کردم ررفتم اتاق دیدم ات نیست)
ویو ات
زنگ در خورد کوک رفت پایین منم رفتم تو کمد قایم شدم و گوشیم پیشم بود که زنگ خورد
ویو کوک کل خونرو زیرو رو کردم امد ات نبود رفتم اتاقم که صدای زنگ گوشی از تو کمدم اومد
رفتم کمدپک باز کردم دیدم ات اونجا قایم شده
+اهم اهم سلام خوبی چه خبرا ؟؟
_بیا پایین خانم کوچولو خیلی کار داریم
+کوک ببخش ترو خدا
بیا اینجاااا
که کوک اتو براید استایل بغل کردم ذاشتمش رو تخت ........
p12
ویو ات
داشتم با چای وون میرقصیدیم که یهو کوک اومد سمتم و دستمو گرفت و از بار خارج شدیم در ماشینو باز کرد و مجبورم کرد بشینم و خودشم سوار شد با سرعت رانندگی میکرد و این باعث نگرانی و ترسم از کوک میشد که سکوت بینمون رو شکستم و گفتم ...
+عشقم ترو ...
_ات فقط خفشوووو (فریاد شدید)
+یکم یواش تر خوب کوک بسه سرعتتت خیلی زیاده ترو خدا نگا دار میخوام پیاده شممم بس کن
_ات فقط خفشووو
+(در ماشینو باز کردم میخواستم خودمو پرت کنم پایین که کوک ماشینو نگه داشت )
+بس کن میدونم اشتباه کردم که بدون اجازه رفتم بار ببخشید خوب
_ات بس کن درو ببند ومثل ادم بشین بی سروصدا میفهمی دیگه یو هالیت کنم ؟؟؟
+(سکوت از ترس زیاد)
بعد ۳۰ مین
_پیاده شو
+پیاده شد
ویو کوک
دست ات رو گرفتم و رفتیم طبقه بالا ورفتیم تو اتاقم درو قفل کردم و بعدش کوتمو در اوردم وات رو انداختم رو تخت وگفتم
_امشب به خاطر دوتا دلیل تنبیه میشی یکی تنبیه صبح و این یکی واسه ی اینکا بدون اجازه رفتی بار و لباس باز پوشیدی بیب
+کوک ببخشید تروخدااااا
_نوچ
+پیلیز(بازم چشاشو اونجوری کرد)
_تمومش کن بیب امشب تا صبح زیرمی 😈😈😈
+چیییییی؟؟؟؟؟ولی خیلی زوده کوک من نمیتونم درد داره
_نا زود نیس
+ولی(زنگ در خورد)
دینگ دینگ دینگ دینگ
_شت خدمتکاراهم که نیستن مجبورم خودم برم
_همینجا میمونی
+باوشههههه بای بای
_(درو باز کردم این همون دختری بودکه با ات تو بار بوده)
_سلام بفرماید؟؟؟
+های اقای کوک من دوست ات هستم چای وون راستش کیفش جامونده بود تو بار
_ممنونم (کیفو گرفتم و خداحافطی کردم ررفتم اتاق دیدم ات نیست)
ویو ات
زنگ در خورد کوک رفت پایین منم رفتم تو کمد قایم شدم و گوشیم پیشم بود که زنگ خورد
ویو کوک کل خونرو زیرو رو کردم امد ات نبود رفتم اتاقم که صدای زنگ گوشی از تو کمدم اومد
رفتم کمدپک باز کردم دیدم ات اونجا قایم شده
+اهم اهم سلام خوبی چه خبرا ؟؟
_بیا پایین خانم کوچولو خیلی کار داریم
+کوک ببخش ترو خدا
بیا اینجاااا
که کوک اتو براید استایل بغل کردم ذاشتمش رو تخت ........
۹.۸k
۲۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.