تنفر و عشق (P¹²)
تهیونگ : _
رونیکا : +
از زبان تهیونگ
سر کلاس نشسته بودم و استاد داشت واسه خودش حرف میزد و نصف بچه ها خواب بودن و کسی به حرفای استاد گوش نمیداد
صدای دست و جیغ کلاس بغلیمون که کلاس رونیکا اینا بود میومد
دوست تهیونگ : ااههه نمیزارن به درسمون برسیم
_ههه حتما رونیکا خیلی خوشحاله حتما هم کلی کادو گیرش اومده
دوست تهیونگ : هی تهیونگ حواست به درس باشه فردا امتحان داریم
تهیونگ : وااای چرا رونیکا اینا فردا امتحان ندارن 😒
از زبان رونیکا
+وای من چجوری این همه کادو رو ببرم خونه
دنیا : ما کمکت میکنیم
+ازتون ممنونم ولی نمیتونین تا خونه که اینا رو بیارین
سونگی : این وظیفه تهیونگه نه تو
رفتم به سمت ماشین تهیونگ
+هی تهیونگ بیا کمک کن اینارو بزارم تو ماشین
_به من چه کادو های تو هستن
+اییششش از خود راضی
رفتم بزارم نزدیک بود بیوفتم زمین که یکی گرفتم برگشتم دیدم که ......
رونیکا : +
از زبان تهیونگ
سر کلاس نشسته بودم و استاد داشت واسه خودش حرف میزد و نصف بچه ها خواب بودن و کسی به حرفای استاد گوش نمیداد
صدای دست و جیغ کلاس بغلیمون که کلاس رونیکا اینا بود میومد
دوست تهیونگ : ااههه نمیزارن به درسمون برسیم
_ههه حتما رونیکا خیلی خوشحاله حتما هم کلی کادو گیرش اومده
دوست تهیونگ : هی تهیونگ حواست به درس باشه فردا امتحان داریم
تهیونگ : وااای چرا رونیکا اینا فردا امتحان ندارن 😒
از زبان رونیکا
+وای من چجوری این همه کادو رو ببرم خونه
دنیا : ما کمکت میکنیم
+ازتون ممنونم ولی نمیتونین تا خونه که اینا رو بیارین
سونگی : این وظیفه تهیونگه نه تو
رفتم به سمت ماشین تهیونگ
+هی تهیونگ بیا کمک کن اینارو بزارم تو ماشین
_به من چه کادو های تو هستن
+اییششش از خود راضی
رفتم بزارم نزدیک بود بیوفتم زمین که یکی گرفتم برگشتم دیدم که ......
۵.۷k
۲۳ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.