یونتان پارت ۳
پشت غلادش یه شماره بود شماره را گرفتم دستام داشت میلرزید وقتی جواب داد گفتم سلام ببخشید من یه سگ توی پارک پیدا کردم و پشت غلادش یه شماره بود.
یه صدایی از پشت تلفن اومد یهو چند نفر داد زدند تهیونگ تهیونگ و یکی دیگه تلفن را برداشت و منم براشون توضیح دادم و گفت لوکیشن بفرستم
یک ساعت بعد
صدای زنگ اومد لباسام که عوض کرده بودم پس در را باز کردم پسرا اومدن خیلی استرس داشتم
بهشون سلام کردم و نشستن روی مبل تهیونگ پرسید یونتان کجاست رفتم یونتان را آوردم تهیونگ یونتان را زود گرفت و بغلش کرد یلدا رفت خوراکی بیاره و برای هر کدوم از اعضاء آبمیوه های مورده علاقه خودشون را آماده کرده بودیم
بعد از خوردن آبمیوه ها داستان را براشون توضیح دادم نامجون دستش خورد به لیوان لیوان افتاد و شکست یلدا اومد خورده شیشهها را جمع کنه که یهو دندون هاش را روی هم فشار داد و دستش خون اومد جونگ کوک بلند شد که خورده شیشه هارا از دست یلدا بگیره که
ادامه دارد......
یه صدایی از پشت تلفن اومد یهو چند نفر داد زدند تهیونگ تهیونگ و یکی دیگه تلفن را برداشت و منم براشون توضیح دادم و گفت لوکیشن بفرستم
یک ساعت بعد
صدای زنگ اومد لباسام که عوض کرده بودم پس در را باز کردم پسرا اومدن خیلی استرس داشتم
بهشون سلام کردم و نشستن روی مبل تهیونگ پرسید یونتان کجاست رفتم یونتان را آوردم تهیونگ یونتان را زود گرفت و بغلش کرد یلدا رفت خوراکی بیاره و برای هر کدوم از اعضاء آبمیوه های مورده علاقه خودشون را آماده کرده بودیم
بعد از خوردن آبمیوه ها داستان را براشون توضیح دادم نامجون دستش خورد به لیوان لیوان افتاد و شکست یلدا اومد خورده شیشهها را جمع کنه که یهو دندون هاش را روی هم فشار داد و دستش خون اومد جونگ کوک بلند شد که خورده شیشه هارا از دست یلدا بگیره که
ادامه دارد......
۱.۲k
۱۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.