پارت ۷
رفتم جلو که
اون ته بود داشت ی کارمند زن رو کتک میزد
چطور اینقدر بیرحم هست حتما با همین بی رحمی خانوادمون کشته
ویو ته داشتم اون دختره هرزه رو کتک میزدم که دیدم ی دختره اون دختر هرزه رو بقل کرد (منظورم اینکه اینجا ات اون دختره رو بقل کرده )
میخواستم اون رو هم پرت کنم اون طرف که دیدم اون ات هس
نتونستم عصبانیتم رو کنترل کنم که دستشو گرفتم و به زور بردم داخل دفترم
ویو ات دستمو گرفت و بزور منو برد
مکالمه اون دو تا
ات .ولم کنننننننن
ته .مگه خوابشو ببینی
ویو ات
داشت منو میکشید که یهو دسمو ول کرد
داشتم میفتادم که من رو گرفت و انگار دوتامون همو بقل کردیم که ی پیرمرد از راه رسید (بابا بزرگ ته هست )
مکالمه اون ۳ نفر
بابابزرگ رو با (گ)نشون میدم اوکی
گ . اووو من مزاحم نمیشم
ته . نه اونطور که فک میکنی نیست
ات. هنوز تو شکه
گ . ته میخواستم ی چیزی بهت بگم خصوصیه
ات . من میرم بیرون
ویو ته
ات رفت بیرون که بابا بزرگ گفت ....
بیا
بیا
واستا تا پارت بعد 😁
اون ته بود داشت ی کارمند زن رو کتک میزد
چطور اینقدر بیرحم هست حتما با همین بی رحمی خانوادمون کشته
ویو ته داشتم اون دختره هرزه رو کتک میزدم که دیدم ی دختره اون دختر هرزه رو بقل کرد (منظورم اینکه اینجا ات اون دختره رو بقل کرده )
میخواستم اون رو هم پرت کنم اون طرف که دیدم اون ات هس
نتونستم عصبانیتم رو کنترل کنم که دستشو گرفتم و به زور بردم داخل دفترم
ویو ات دستمو گرفت و بزور منو برد
مکالمه اون دو تا
ات .ولم کنننننننن
ته .مگه خوابشو ببینی
ویو ات
داشت منو میکشید که یهو دسمو ول کرد
داشتم میفتادم که من رو گرفت و انگار دوتامون همو بقل کردیم که ی پیرمرد از راه رسید (بابا بزرگ ته هست )
مکالمه اون ۳ نفر
بابابزرگ رو با (گ)نشون میدم اوکی
گ . اووو من مزاحم نمیشم
ته . نه اونطور که فک میکنی نیست
ات. هنوز تو شکه
گ . ته میخواستم ی چیزی بهت بگم خصوصیه
ات . من میرم بیرون
ویو ته
ات رفت بیرون که بابا بزرگ گفت ....
بیا
بیا
واستا تا پارت بعد 😁
۴.۷k
۱۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.