☆͜͡𝓱𝓮 𝔀𝓪𝓼 𝔂𝓸𝓾𝓻 𝓬𝓸𝓾𝓼𝓲𝓷 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓷ঔৣ͡ ͜
☆͜͡𝓱𝓮 𝔀𝓪𝓼 𝔂𝓸𝓾𝓻 𝓬𝓸𝓾𝓼𝓲𝓷 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓷ঔৣ͡ ͜
☆͜͡part_¹⁹ঔৣ͡ ͜
جونگکوک: بیا جوجه
ات: یاااا من جوجه نیستم
جونگکوک: باشه(خنده)
با هم رفتیم سالن ورزش و شروع کردیم ورزش کردن
1ساعت بعد
جونگکوک اومد و نشست منم اومدم عرق کرده بود و موهاش خیس بود و خسته بنظر میرسید منم همینطور
ات: بیا بریم دیگه
جونگکوک: آره بریم باید برم جایی قمر دارم
ات: آ... آها باشه بریم
جونگکوک: بریم
رفتیم خونه و جونگکوک رفت حموم منم منظر موندم بعد چند دقیقه اومد منم رفتم حموم و یه دوش ساده گرفتم و اومدم و(حوله تنشه) گوشیم زنگ خورد مامانم بود جواب دادم
ات: الو
م/ا: سلام
ات: سلام خوبی مامان
م/ا: خوبم مرسی تو خوبی
ات: خوبم
م/ا: زنگ زدم بگم امشب شام بیاید خونه مون
ات: باشه مامان
م/ا: از دامادم چخبر
ات: لباس پوشیده داره میره جایی
م/ا: باشه من دیگه برم شب حتما بیاین ها
ات: حتما بای
م/ا: بای
قطع کردن
جونگکوک: چی شده
ات: واسه شام دعوتیم خونه مامانم اینا
جونگکوک: باش من ساعت 6دیگه میام خونه
ات: باش خداحافظ
جونگکوک: خداحافظ
جونگکوک رفت منم لباس پوشیدم تا با لیندا و سوهو برم بیرون چون دیشب قرار گذاشتیم لباس قهوه ای رنگی پوشیدم(اسلاید بعد) و گوشیم هم برداشتم با کیفم و رفتم سوار ماشینم شدم و حرکت کردم(ماشین هم هست) و رفتم
جونگکوک ویو
لباس پوشیدم و رفتم سمت محل قمار بعد چند مین رسیدم چون نزدیک بود بعدشم رفتم داخل
جونگکوک: بگیدش بیاد
نامجون: باش.... بیا
(مرده رو با این + نشون میدم)
+سلام
جونگکوک: بشین
+چشم
جونگکوک: شروع میکنیم
شروع کردیم بازی کردن
۱ساعت بعد
جونگکوک: خب.......
☆͜͡part_¹⁹ঔৣ͡ ͜
جونگکوک: بیا جوجه
ات: یاااا من جوجه نیستم
جونگکوک: باشه(خنده)
با هم رفتیم سالن ورزش و شروع کردیم ورزش کردن
1ساعت بعد
جونگکوک اومد و نشست منم اومدم عرق کرده بود و موهاش خیس بود و خسته بنظر میرسید منم همینطور
ات: بیا بریم دیگه
جونگکوک: آره بریم باید برم جایی قمر دارم
ات: آ... آها باشه بریم
جونگکوک: بریم
رفتیم خونه و جونگکوک رفت حموم منم منظر موندم بعد چند دقیقه اومد منم رفتم حموم و یه دوش ساده گرفتم و اومدم و(حوله تنشه) گوشیم زنگ خورد مامانم بود جواب دادم
ات: الو
م/ا: سلام
ات: سلام خوبی مامان
م/ا: خوبم مرسی تو خوبی
ات: خوبم
م/ا: زنگ زدم بگم امشب شام بیاید خونه مون
ات: باشه مامان
م/ا: از دامادم چخبر
ات: لباس پوشیده داره میره جایی
م/ا: باشه من دیگه برم شب حتما بیاین ها
ات: حتما بای
م/ا: بای
قطع کردن
جونگکوک: چی شده
ات: واسه شام دعوتیم خونه مامانم اینا
جونگکوک: باش من ساعت 6دیگه میام خونه
ات: باش خداحافظ
جونگکوک: خداحافظ
جونگکوک رفت منم لباس پوشیدم تا با لیندا و سوهو برم بیرون چون دیشب قرار گذاشتیم لباس قهوه ای رنگی پوشیدم(اسلاید بعد) و گوشیم هم برداشتم با کیفم و رفتم سوار ماشینم شدم و حرکت کردم(ماشین هم هست) و رفتم
جونگکوک ویو
لباس پوشیدم و رفتم سمت محل قمار بعد چند مین رسیدم چون نزدیک بود بعدشم رفتم داخل
جونگکوک: بگیدش بیاد
نامجون: باش.... بیا
(مرده رو با این + نشون میدم)
+سلام
جونگکوک: بشین
+چشم
جونگکوک: شروع میکنیم
شروع کردیم بازی کردن
۱ساعت بعد
جونگکوک: خب.......
۱۴.۸k
۰۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.