پارت ۱۹
پارت ۱۹
رفتم سمتش بازو هاش رو گرفتم به سمت خودم کشیدم تعجب کرد دستم رو سمت کرواتش بردم داشتم درستش میکردم
-میتونم امشب برم پیش نازنین چند مدت ندیدمش
اون لیلی که هرجا دوست داشت میرفت به کسی جواب پس نمیداد الان داره از شوهرش اجازه رفتن میگیره
خیلی محکم و سرد گفت
-نه
رنگ چشمام رو عضو کردم
-چرا اون وقت
-چون دوست ندارم باهاش بگردی
-چرا مگه ارث بابات رو خورده
-از راه بدرت میکنه
-نکه من بچه خیلی پاکیم نمازم غذا نمیشه هیچ وقت
-یعنی داری میگی فاسدی
-اهه نمیزاری خو بگو نمیزارم چرا کلنجار میری
داشتم میرفتم دستم رو گرفت پرت شدم توی بغلش تخس نگاش کردم
-باشه باشه چرا قهر میکنی خودم میبرمت خودم میارمت حالا بیا کرواتم درست کن داره دیرم میشه
-نمیخوام دوست ندارم
-قهر نکن دیگه
از بغلش بیرون اومدم کرواتشم درست کردم محکم بستمش سفت به گردنش کردم بهش نگا کردم رفتم سمت کمد یک تاپ بندی مشکی یک مانتو صورتی کم رنگ برداشتم شلوار سیاه جذب بعد رفتم سمت دستشویی رفتم تو لباسمام رو عضو کردم اومدم آراد آماده شد بود با تیپ رسمی داشت میرفت سر کار یک شال ابی آسمانی برداشتم سرم کردم خیلی کم آرایش کردم
-بریم
نگاهی به تیپم کرد
-بعدا باید که کاری برای تیپت کنیم
-خیلیم تیپم خوبه میخوای یک چادرم بندازم
-اگه بندازی که عالی میشه
به کلی کلنجار به خونه نازنین رفتم
رفتم سمتش بازو هاش رو گرفتم به سمت خودم کشیدم تعجب کرد دستم رو سمت کرواتش بردم داشتم درستش میکردم
-میتونم امشب برم پیش نازنین چند مدت ندیدمش
اون لیلی که هرجا دوست داشت میرفت به کسی جواب پس نمیداد الان داره از شوهرش اجازه رفتن میگیره
خیلی محکم و سرد گفت
-نه
رنگ چشمام رو عضو کردم
-چرا اون وقت
-چون دوست ندارم باهاش بگردی
-چرا مگه ارث بابات رو خورده
-از راه بدرت میکنه
-نکه من بچه خیلی پاکیم نمازم غذا نمیشه هیچ وقت
-یعنی داری میگی فاسدی
-اهه نمیزاری خو بگو نمیزارم چرا کلنجار میری
داشتم میرفتم دستم رو گرفت پرت شدم توی بغلش تخس نگاش کردم
-باشه باشه چرا قهر میکنی خودم میبرمت خودم میارمت حالا بیا کرواتم درست کن داره دیرم میشه
-نمیخوام دوست ندارم
-قهر نکن دیگه
از بغلش بیرون اومدم کرواتشم درست کردم محکم بستمش سفت به گردنش کردم بهش نگا کردم رفتم سمت کمد یک تاپ بندی مشکی یک مانتو صورتی کم رنگ برداشتم شلوار سیاه جذب بعد رفتم سمت دستشویی رفتم تو لباسمام رو عضو کردم اومدم آراد آماده شد بود با تیپ رسمی داشت میرفت سر کار یک شال ابی آسمانی برداشتم سرم کردم خیلی کم آرایش کردم
-بریم
نگاهی به تیپم کرد
-بعدا باید که کاری برای تیپت کنیم
-خیلیم تیپم خوبه میخوای یک چادرم بندازم
-اگه بندازی که عالی میشه
به کلی کلنجار به خونه نازنین رفتم
۳.۹k
۱۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.