پارت9 گربه ی سیاه
پارت9 گربه ی سیاه
نصف عکسا هنوز مونده بقیشو پارت بعد میزارم
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
از زبون یوکی:
اونا از طرف ران _ ریندو_ ایزانا_ کاکوچو عه خیلی وقت ندیدمشون
چیفویو: هوی یوکی حالت خوبه؟
یوکی: اره خوبم برای چی؟
چیفویو: ده بار صدات کردم
یوکی: بچه ها نظرتون چیه امشب اینجا بخوابید
ملت: ما از خدامونه
یوکی: خب الان ساعت10 شبه نظرتون چیه فیلم ببینیم
ملت: اره!
یوکی: انابل 2 رو بزارم؟
چیفویو: مگه اومده؟
یوکی: دیروز اومد
بعد فیلم:
از زبون یوکی:
وقتی فیلم تموم شد دیدم همه خوابیدن یهو یه چیزی رو شونم فرود اومد دیدم باجیه این بشر چرا اینقدر کیوته چی من دارم چی میگم فکر کنم دیوونه شدم میرم پتو براشون بیارم
یک ساعت بعد:
همچنان از زبون یوکی:
اخ کمرم شکست همونجایی که بودم می خوابم
از زبون باجی:
ساعت چنده اها ساعت 4صبحه برم اب بخورم اما احساس می کنم یه چیزی رومه وایسا چچییی یوکی روی پام خوابیده باجی اروم باش همون بهتر اب نخورم و دوباره بخوابم. ولی اخر نفهمیدم کادوها برای کیه فکر کنم فردا جلسه داریم و روزیه که یوکی میاد و من میرم
فردا:
از زبون بنده😎:
وقتی همه بیدار شدن یه بوی خوبی از اشپز خونه میومد و همه به سمت اشپز خونه رفتن و دیدن یوکی یه میز بهشتی درست کرده(عر منم میخوام)
یوکی: عه بیدار شدین!
مایکی: عر این دوریاکی ها چقدر خوشمزن
مایکی:.. با دهن پر.... امروز چقسه داریم،،، ترجمه: امروز جلسه داریم،،،
میتسویا: اها راستی یوکی چان لباست رو یادم رفت بهت بدم
یوکی: ممنون میتسویا ـــ کون
پرش زمانی به جلسه:
از زبون یوکی:
بعد از اینکه خودمو معرفی کردم یهو....
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
واسه ی پارت بعد هم 10 تا لایک بخوره پارت میدم چون حالم خوب نیست و پارت دادم جانه👋🏻
نصف عکسا هنوز مونده بقیشو پارت بعد میزارم
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
از زبون یوکی:
اونا از طرف ران _ ریندو_ ایزانا_ کاکوچو عه خیلی وقت ندیدمشون
چیفویو: هوی یوکی حالت خوبه؟
یوکی: اره خوبم برای چی؟
چیفویو: ده بار صدات کردم
یوکی: بچه ها نظرتون چیه امشب اینجا بخوابید
ملت: ما از خدامونه
یوکی: خب الان ساعت10 شبه نظرتون چیه فیلم ببینیم
ملت: اره!
یوکی: انابل 2 رو بزارم؟
چیفویو: مگه اومده؟
یوکی: دیروز اومد
بعد فیلم:
از زبون یوکی:
وقتی فیلم تموم شد دیدم همه خوابیدن یهو یه چیزی رو شونم فرود اومد دیدم باجیه این بشر چرا اینقدر کیوته چی من دارم چی میگم فکر کنم دیوونه شدم میرم پتو براشون بیارم
یک ساعت بعد:
همچنان از زبون یوکی:
اخ کمرم شکست همونجایی که بودم می خوابم
از زبون باجی:
ساعت چنده اها ساعت 4صبحه برم اب بخورم اما احساس می کنم یه چیزی رومه وایسا چچییی یوکی روی پام خوابیده باجی اروم باش همون بهتر اب نخورم و دوباره بخوابم. ولی اخر نفهمیدم کادوها برای کیه فکر کنم فردا جلسه داریم و روزیه که یوکی میاد و من میرم
فردا:
از زبون بنده😎:
وقتی همه بیدار شدن یه بوی خوبی از اشپز خونه میومد و همه به سمت اشپز خونه رفتن و دیدن یوکی یه میز بهشتی درست کرده(عر منم میخوام)
یوکی: عه بیدار شدین!
مایکی: عر این دوریاکی ها چقدر خوشمزن
مایکی:.. با دهن پر.... امروز چقسه داریم،،، ترجمه: امروز جلسه داریم،،،
میتسویا: اها راستی یوکی چان لباست رو یادم رفت بهت بدم
یوکی: ممنون میتسویا ـــ کون
پرش زمانی به جلسه:
از زبون یوکی:
بعد از اینکه خودمو معرفی کردم یهو....
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
واسه ی پارت بعد هم 10 تا لایک بخوره پارت میدم چون حالم خوب نیست و پارت دادم جانه👋🏻
۵.۴k
۰۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.