پارت ۶۴
پارت ۶۴
#دیانا
رسیدم رفتم نیکا رو میدا کردم رفتم بقلش کلی گریه کردم
به نیکا همه چیو گفتم اونم دلداریم میداد
ن. ولش کن اصلا هم دیک بهش محل نده
د. بش من برم بخوابم
ن. بش
#ارسلان
چشمام باز کردم دیدم همه بالا سرم هستند
رضا و مهدیس و عسل با شقایق دعوا میکنن
محراب داشت زنگ میزد به یکی فک دیانا
ممد پانیذ نبودن
هیی
ش. عه عشقم چشماتو باز کردی
ا. خفه شو به من نگو عشقم
ش. من ازت باردارم
ا. خفه شو جنده
ش. بریم خونه ک باید ازدواج کنیم
ر. بریم بچه ها ارسلان دیگ دور مارو خط بکش فکر نمیکردیم همچین آدمی باشی با شقایق جونت خوش باش فردا هم بیا وسایلت ببر از خونمون خدافظ
ا. رضا ن نننننننننن
همه رفتن فقط شقایق موند
#رضا .
ارسلان خیلی بد کرد هی ولی دیک ولش معلوم نیس دیانا کجاس من خواهر ندارم اون مثل خواهرمه
#دیانا
رسیدم رفتم نیکا رو میدا کردم رفتم بقلش کلی گریه کردم
به نیکا همه چیو گفتم اونم دلداریم میداد
ن. ولش کن اصلا هم دیک بهش محل نده
د. بش من برم بخوابم
ن. بش
#ارسلان
چشمام باز کردم دیدم همه بالا سرم هستند
رضا و مهدیس و عسل با شقایق دعوا میکنن
محراب داشت زنگ میزد به یکی فک دیانا
ممد پانیذ نبودن
هیی
ش. عه عشقم چشماتو باز کردی
ا. خفه شو به من نگو عشقم
ش. من ازت باردارم
ا. خفه شو جنده
ش. بریم خونه ک باید ازدواج کنیم
ر. بریم بچه ها ارسلان دیگ دور مارو خط بکش فکر نمیکردیم همچین آدمی باشی با شقایق جونت خوش باش فردا هم بیا وسایلت ببر از خونمون خدافظ
ا. رضا ن نننننننننن
همه رفتن فقط شقایق موند
#رضا .
ارسلان خیلی بد کرد هی ولی دیک ولش معلوم نیس دیانا کجاس من خواهر ندارم اون مثل خواهرمه
۱۱.۵k
۲۱ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.