فیک سایه سیاه (F2) پارت ⁴⁸
دایانا ؛ رفتم توی اتاق با دیدنش توی اون حالت قلبم تیکه تیکه شد اون جیهوپ بود همون جیهوپی که با خندش توام میخندیدی باورم نمیشه ، رفتم کنارش دستمو روی موهاش کشیدم
دایانا : جیهوپ ، چشماتو باز کن منم دایانا
جیهوپ ؛ با حس دردی توی قفسه سینم چشمامو باز کردم گیج بودم هوشیار نبودم ولی بعد از چند ثانیه دایانا رو دیدم که کنارمه
جیهوپ : دایانا عزیزم ( اروم )
دایانا : جیهوپ حالت خوبه ؟ (با گریه )
جیهوپ ؛ دستمو بردم سمت صورتش اشکاشو با دستم پاک کردم
جیهوپ :توروخدا گریه نکن من خوبم
دایانا : متاسفم جیهوپ ، هانا به خاطر من بهت شلیک کرد من نمیخواستم اینطوری بشه
جیهوپ : همینکه حال تو خوبه برام کافیه لازم نیست ناراحت باشی
دایانا : منو ببخش که تنهات میزارم جیهوپ اینکارو به خاطر خودت میکنم دلم نمیخواست اینکارو بکنم ولی من یه سایه سیاه برای زندگیتونم
جیهوپ : منظورت چیه دایانا ؟
دایانا ؛ رفتم جلو سرشو بوسیدم گفتم : دوستت دارم جیهوپ
دایانا : یکم خواب اور توی سرمش تزریق کردم تا خوابش ببره
جیهوپ : نه دایانا تو.....
دایانا ؛ از اتاق اومدم بیرون که جیمین اومد پیشم
جیمین : حالش خوبه؟
دایانا : اره خوبه ، ولی باید استراحت کنه بهتره دورشو شلوغ نکنیم
جیمین : هوم باشه
دایانا : میشه بریم تو ماشین با هم حرف بزنیم اینجا خیلی شلوغه
جیمین : اره عزیزم حتما بریم
جیمین : کوک ، جیهون مواظب جیهوپ باشین تا ما بیایم
کوک : باشه
جیمین ؛ رفتیم تو ماشین نشستیم
دایانا : ببین جیمین دلم نمیخواد اینو بگم ولی مجبورم
جیمین : چی شده دایانا ؟
دایانا : خودت میدونی چقدر دوست دارم و برای کنارت موندن چه سختیایی رو تحمل کردم نه فقط من هممون
جیمین : داری نگرانم میکنی دختر ، چیزی شده منظورت از این حرفا چیه ؟
دایانا : متاسفم که ترکت میکنم ولی مجبورم من همون سایه سیاه زندگیتم ...
دایانا ؛ اینو گفتمو بغلش کردم بعد از توی جیبم امپول خواب اورو برداشتمو زدم توی بازوش....
لایک کن خستگیم در بره✨
دایانا : جیهوپ ، چشماتو باز کن منم دایانا
جیهوپ ؛ با حس دردی توی قفسه سینم چشمامو باز کردم گیج بودم هوشیار نبودم ولی بعد از چند ثانیه دایانا رو دیدم که کنارمه
جیهوپ : دایانا عزیزم ( اروم )
دایانا : جیهوپ حالت خوبه ؟ (با گریه )
جیهوپ ؛ دستمو بردم سمت صورتش اشکاشو با دستم پاک کردم
جیهوپ :توروخدا گریه نکن من خوبم
دایانا : متاسفم جیهوپ ، هانا به خاطر من بهت شلیک کرد من نمیخواستم اینطوری بشه
جیهوپ : همینکه حال تو خوبه برام کافیه لازم نیست ناراحت باشی
دایانا : منو ببخش که تنهات میزارم جیهوپ اینکارو به خاطر خودت میکنم دلم نمیخواست اینکارو بکنم ولی من یه سایه سیاه برای زندگیتونم
جیهوپ : منظورت چیه دایانا ؟
دایانا ؛ رفتم جلو سرشو بوسیدم گفتم : دوستت دارم جیهوپ
دایانا : یکم خواب اور توی سرمش تزریق کردم تا خوابش ببره
جیهوپ : نه دایانا تو.....
دایانا ؛ از اتاق اومدم بیرون که جیمین اومد پیشم
جیمین : حالش خوبه؟
دایانا : اره خوبه ، ولی باید استراحت کنه بهتره دورشو شلوغ نکنیم
جیمین : هوم باشه
دایانا : میشه بریم تو ماشین با هم حرف بزنیم اینجا خیلی شلوغه
جیمین : اره عزیزم حتما بریم
جیمین : کوک ، جیهون مواظب جیهوپ باشین تا ما بیایم
کوک : باشه
جیمین ؛ رفتیم تو ماشین نشستیم
دایانا : ببین جیمین دلم نمیخواد اینو بگم ولی مجبورم
جیمین : چی شده دایانا ؟
دایانا : خودت میدونی چقدر دوست دارم و برای کنارت موندن چه سختیایی رو تحمل کردم نه فقط من هممون
جیمین : داری نگرانم میکنی دختر ، چیزی شده منظورت از این حرفا چیه ؟
دایانا : متاسفم که ترکت میکنم ولی مجبورم من همون سایه سیاه زندگیتم ...
دایانا ؛ اینو گفتمو بغلش کردم بعد از توی جیبم امپول خواب اورو برداشتمو زدم توی بازوش....
لایک کن خستگیم در بره✨
۷۷.۱k
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.