فیکشن چانیول پارت ۲۱
شیطنت عشق💋
پارت بیست و یکم
نویسنده:کیم او یون
با کلافگی خودمو پرت کردم رو تخت
این پسره رو مخ هدفش چیه؟
میخواد تلافی کنه؟
من که از اول کاریش نداشتم اون شروع کرد
چرا مردا یه چیزی رو نمیفهمن؟!
این که وقتی شروع میکنی چرا بعدا حرصت در میاد
هر کیم که گیرش میوفتم نمیخواد متوجه باشه!
این از رئیسم اونم از پدرم
اصلا اوج خوش شانسی
این همه شانس از کجا اومد؟!
اصلا به درک باید اعصایمو سر اون پسره ی عوضی خورد کنم؟
پاشدم لباسامو در اوردمو دوباره پخش تخت شدم/:
.....
صبح بلند شدم مسواک زدمو و صورتمو شستم
یه قهوه ی فوری با کیک خوردمو سریع لباس پوشیدم
کت و دامن اداری مشکیم که زیرش شومیز سفید بود
لباسای رنگ و وارنگ داشتم ولی همیشه یا مشکی میپوشیدم یا طوسی
معمولا هم کت و شلوار میپوشیدم ولی خب برای تنوع دامن پوشیدم
از خونه خارج شدمو سوار تاکسی شدم
وقتی رسیدم شرکت یه ربع تا جلسه مونده بود و از اونجایی که چند روزی میشد به کای نه پیام داده بودم نه زنگ
گوشیمو برداشتم تا بهش پیام بدم
حدس زدم بیدار باشه چون باید بره مطب
شیفتش از ۶ صبح شروع میشه تا ۱۲ ظهر و ۶ غروب تا ۱۲ شب
البته تقریبا میشه گفت کارش شبانه روزیه
.سلام اوپااا چطوریی
_سلام ازین ورا مرسی تو چطوری
.اوپا ناراحته؟
_اوم خیلی ناراحته
.نونا چیکار کنه اوپا ببخشدش؟
_شاید اگه امشب بعد سرکار بیاد باهاش بیرون همو ببینن میبخشه
......
ادامه داره...♡
لایک کنید و کامنت بزارید♡
کپی بدون ذکر منبع ممنوع!
فالو=فالو
پستام لایک شه پستاتو لایک میکنم(حداقل۳۰۰)
پارت بیست و یکم
نویسنده:کیم او یون
با کلافگی خودمو پرت کردم رو تخت
این پسره رو مخ هدفش چیه؟
میخواد تلافی کنه؟
من که از اول کاریش نداشتم اون شروع کرد
چرا مردا یه چیزی رو نمیفهمن؟!
این که وقتی شروع میکنی چرا بعدا حرصت در میاد
هر کیم که گیرش میوفتم نمیخواد متوجه باشه!
این از رئیسم اونم از پدرم
اصلا اوج خوش شانسی
این همه شانس از کجا اومد؟!
اصلا به درک باید اعصایمو سر اون پسره ی عوضی خورد کنم؟
پاشدم لباسامو در اوردمو دوباره پخش تخت شدم/:
.....
صبح بلند شدم مسواک زدمو و صورتمو شستم
یه قهوه ی فوری با کیک خوردمو سریع لباس پوشیدم
کت و دامن اداری مشکیم که زیرش شومیز سفید بود
لباسای رنگ و وارنگ داشتم ولی همیشه یا مشکی میپوشیدم یا طوسی
معمولا هم کت و شلوار میپوشیدم ولی خب برای تنوع دامن پوشیدم
از خونه خارج شدمو سوار تاکسی شدم
وقتی رسیدم شرکت یه ربع تا جلسه مونده بود و از اونجایی که چند روزی میشد به کای نه پیام داده بودم نه زنگ
گوشیمو برداشتم تا بهش پیام بدم
حدس زدم بیدار باشه چون باید بره مطب
شیفتش از ۶ صبح شروع میشه تا ۱۲ ظهر و ۶ غروب تا ۱۲ شب
البته تقریبا میشه گفت کارش شبانه روزیه
.سلام اوپااا چطوریی
_سلام ازین ورا مرسی تو چطوری
.اوپا ناراحته؟
_اوم خیلی ناراحته
.نونا چیکار کنه اوپا ببخشدش؟
_شاید اگه امشب بعد سرکار بیاد باهاش بیرون همو ببینن میبخشه
......
ادامه داره...♡
لایک کنید و کامنت بزارید♡
کپی بدون ذکر منبع ممنوع!
فالو=فالو
پستام لایک شه پستاتو لایک میکنم(حداقل۳۰۰)
۳.۶k
۱۴ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.