پارت۹
تهیونگ:ازش خوشت اومده؟*لبخند*
آت:آره خیلی نازه *درحالی که به لباس نگاه میکنه*
تهیونگ :میخوای برات بخرم
آت:نههه من نگفتم که بخر... تازه قیمتش هم خیلی زیاده
تهیونگ:قیمتش مهم نیست میخوای بخرم
آت:نههه این کارو نکنی ها
تهیونگ:خجالت نکش دختر...بگو که میخوایش
آت:نه تهیونگ نمیخوامش ...بریم جای دیگه
رفتیم یه طرف دیگه اونجا پر از وسیله های آرایش لباس و....بود تهیونگ مجبورم کرد هر چیزی که میخوام رو برام بخره من نمیخواستم چیزی بخرم بخاطر اینکه تهیونگ ناراحت نشه اومدم اصلا قصد خرید یه دستبند رو هم نداشتم ولی طرف هر وسیله ای میرفتم تهیونگ اونو میگرفت
نمیزاشت حرف بزنم
بالاخره خرید ها تموم شد و رفتیم بیرون
وسیله ها مون خیلی زیاد بود بخاطر همین تهیونگ گفت که اونارو بفرستن به خونه
تهیونگ: دیگه چیزی نمیخوای اگه میخوای بریم بخریم
آت:نه دستت درد نکنه فقط... یه وسیله های لازم دارم خودم میتونم برم بگیرم؟
تهیونگ: بگو چیه من برم سریع برات بگیرم
آت:آخه...
آت:ولش کن مهم نیستن بریم
تهیونگ: عه چرا باشه بیا اینم کارت برو هرچی میخوای بگیر و بیا
آت:باشه مرسی اما این کارتو واقعا میخوای بدی دست من...اگه یوقت گمش کنم چی...یا کارتو بردارم و برم...
تهیونگ: آره میخوام بدم... میدونم که برمیگردی...بهت اعتماد دارم ،حالا سریع برو هرچی میخوای بگیر
آت:*ذوق میکنه و میخنده *
ممنونم تهیونگااا
رفتم گونشو بوس*یدم و بدو بدو رفتم سمت فروشگاه...
تهیونگ:چی...*با تعجب* اون الان... چیکار کرد...خندم گرفت بدون اختیار لبخند زدم....
پارت بعد ۱۰کامنت ۲۰لایک)))
آت:آره خیلی نازه *درحالی که به لباس نگاه میکنه*
تهیونگ :میخوای برات بخرم
آت:نههه من نگفتم که بخر... تازه قیمتش هم خیلی زیاده
تهیونگ:قیمتش مهم نیست میخوای بخرم
آت:نههه این کارو نکنی ها
تهیونگ:خجالت نکش دختر...بگو که میخوایش
آت:نه تهیونگ نمیخوامش ...بریم جای دیگه
رفتیم یه طرف دیگه اونجا پر از وسیله های آرایش لباس و....بود تهیونگ مجبورم کرد هر چیزی که میخوام رو برام بخره من نمیخواستم چیزی بخرم بخاطر اینکه تهیونگ ناراحت نشه اومدم اصلا قصد خرید یه دستبند رو هم نداشتم ولی طرف هر وسیله ای میرفتم تهیونگ اونو میگرفت
نمیزاشت حرف بزنم
بالاخره خرید ها تموم شد و رفتیم بیرون
وسیله ها مون خیلی زیاد بود بخاطر همین تهیونگ گفت که اونارو بفرستن به خونه
تهیونگ: دیگه چیزی نمیخوای اگه میخوای بریم بخریم
آت:نه دستت درد نکنه فقط... یه وسیله های لازم دارم خودم میتونم برم بگیرم؟
تهیونگ: بگو چیه من برم سریع برات بگیرم
آت:آخه...
آت:ولش کن مهم نیستن بریم
تهیونگ: عه چرا باشه بیا اینم کارت برو هرچی میخوای بگیر و بیا
آت:باشه مرسی اما این کارتو واقعا میخوای بدی دست من...اگه یوقت گمش کنم چی...یا کارتو بردارم و برم...
تهیونگ: آره میخوام بدم... میدونم که برمیگردی...بهت اعتماد دارم ،حالا سریع برو هرچی میخوای بگیر
آت:*ذوق میکنه و میخنده *
ممنونم تهیونگااا
رفتم گونشو بوس*یدم و بدو بدو رفتم سمت فروشگاه...
تهیونگ:چی...*با تعجب* اون الان... چیکار کرد...خندم گرفت بدون اختیار لبخند زدم....
پارت بعد ۱۰کامنت ۲۰لایک)))
۵.۸k
۱۶ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.