★ 🎀 پارت 14 🎀 ★
★ 🎀 پارت 14 🎀 ★
آن روزه بارانی❤
جنی : ی راس رفتم خونه لیسا و همه چیز رو با گریه گفتم
لیسا: جیمین اهمق نیست که فک کنه ما الزایمر داریم فک کرده ما نمی شناسیمش
جنی: ارع ولی من ی نقشه دارم
لیسا: چی ؟
جنی : فردا می ریم پیشه رزی و می گیم خیلی دوست داریم با جیمین بیشتر اشنا شیم به ی بهونه ای بیارش خونت نگی ما هستیما اخه ی سوپرایزم واسه تو جیمین دارم بعد پلیسا رو خبر می کنیم از قبل وقتی رسید جیمین رو می گیرن و تمام
لیسا: صد افرین
(فردا)
رزی: داشت بارون می زد صبح بود ساعت ۳ ظهر بود که دیدم جنی زنک زد
تماس
جنی: سلام رزی جون لیسا همه چیز رو واسم گفت و ما بخشیدیمت و مهم اینه الان به جیمین زنگ بزن بگو بیاد خونه من و لیسا هم میایم ولی نگو من و لیسا میایم ی سوپرایز براتون دارم
رزی: سلام چه رپری باشه
جنی: 😌
پایان تماس💜
رزی: به جیمین زنگ زدم و گفتم بیاد خونمون
و بعد به جنی گفتم بیاد
راوی:
جنی به پلیس زنگ زد و گفت و پلیس راه اوفتاد دونبال لیسا و جنی رسیدن خونه رزی و رفتن تو البته پلیسا نه
همین که جیمین اومدد در بزنهه
مرض دارم 😂😂
پایان پارت 14
آن روزه بارانی❤
جنی : ی راس رفتم خونه لیسا و همه چیز رو با گریه گفتم
لیسا: جیمین اهمق نیست که فک کنه ما الزایمر داریم فک کرده ما نمی شناسیمش
جنی: ارع ولی من ی نقشه دارم
لیسا: چی ؟
جنی : فردا می ریم پیشه رزی و می گیم خیلی دوست داریم با جیمین بیشتر اشنا شیم به ی بهونه ای بیارش خونت نگی ما هستیما اخه ی سوپرایزم واسه تو جیمین دارم بعد پلیسا رو خبر می کنیم از قبل وقتی رسید جیمین رو می گیرن و تمام
لیسا: صد افرین
(فردا)
رزی: داشت بارون می زد صبح بود ساعت ۳ ظهر بود که دیدم جنی زنک زد
تماس
جنی: سلام رزی جون لیسا همه چیز رو واسم گفت و ما بخشیدیمت و مهم اینه الان به جیمین زنگ بزن بگو بیاد خونه من و لیسا هم میایم ولی نگو من و لیسا میایم ی سوپرایز براتون دارم
رزی: سلام چه رپری باشه
جنی: 😌
پایان تماس💜
رزی: به جیمین زنگ زدم و گفتم بیاد خونمون
و بعد به جنی گفتم بیاد
راوی:
جنی به پلیس زنگ زد و گفت و پلیس راه اوفتاد دونبال لیسا و جنی رسیدن خونه رزی و رفتن تو البته پلیسا نه
همین که جیمین اومدد در بزنهه
مرض دارم 😂😂
پایان پارت 14
۷.۴k
۲۹ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.