پارت۱ Fate
من ¹⁸ سالمه پدرم تولیدی پوشاک داره ی آقایی بنام جئون جونگ کوک ک فقط چند سال ازم بزرگ تر بود میخواست برای شرکت مُدش با بابام قرار داد ببنده و مادر و پدرم برای استقبال از اقای جونگ کوک خونمون دعوتش کردن الان دقیقا ساعت ⁸ غروب بود و الان بود که آقای جونگ کوک برسه سعی کردم لباس مناسب و غیر سکسی بپوشم داشتم به مادرم کمک میکردم تا میز و آماده کنه و پدرمم نشسته بود روی مبل صدای در اومد
بابا:عااا دخترم برو درو باز کن
+چشم بابایی الان باز میکنم
رفتم سمت در و اونو بازش کردم...
شرط پارت بعد ندره😁🤝🏻
بابا:عااا دخترم برو درو باز کن
+چشم بابایی الان باز میکنم
رفتم سمت در و اونو بازش کردم...
شرط پارت بعد ندره😁🤝🏻
۲۲.۸k
۱۵ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.