ܠߊ یܭ؟ܭߊ ܩܝ̇ߺࡅ߳؟ܦ̇ߊ ܠو؟
ܠߊیܭ؟ܭߊܩܝ̇ߺࡅ߳؟ܦ̇ߊܠو؟
⋆˙⟡♡˚ ‧₊˚ ☁️⋅♡𓂃 ࣪ ִֶָ☾.₊˚⊹♡
☆عمارت☆
پارت :23
ندونستم که جین کی پایین اومد و روی
یکی از مبلهای مخصوص نشست دوباره
براندازش کردم این دفعه با دقت ،صورت
کشیده و چشمای کشیده با اون کت شلوار
مشکی که شونههای پهنش رو به نمایش گذاشته
بود واقعا صد برابر جذابیتش رو بیشتر
میکرد همینجوری داشتم نگاش میکردم که
دیدم چانیا با دو رفت سمتش و خودشو روی
پاهای جین ولو کرد که با فرود اومدن چانیا
روی پاهای جین اخمای جین یهو توی هم رفت
اگه بخوام بگم ناراحت نشدم که جین واکنشی
نشون نداد دارم دروغ میگم چون صدای
شکستن قلبم رو به وضوح شنیدم
بیخیال سرمو تکون دادم شاید جین دیگه
عاشق من نیست و عاشق چانیاست سرمو
چرخوندن که دیدم زن عمو با اخمای توی
هم و جدیت اره به اون دوتا نگاه میکنه
⋆˙⟡♡˚ ‧₊˚ ☁️⋅♡𓂃 ࣪ ִֶָ☾.₊˚⊹♡
☆عمارت☆
پارت :23
ندونستم که جین کی پایین اومد و روی
یکی از مبلهای مخصوص نشست دوباره
براندازش کردم این دفعه با دقت ،صورت
کشیده و چشمای کشیده با اون کت شلوار
مشکی که شونههای پهنش رو به نمایش گذاشته
بود واقعا صد برابر جذابیتش رو بیشتر
میکرد همینجوری داشتم نگاش میکردم که
دیدم چانیا با دو رفت سمتش و خودشو روی
پاهای جین ولو کرد که با فرود اومدن چانیا
روی پاهای جین اخمای جین یهو توی هم رفت
اگه بخوام بگم ناراحت نشدم که جین واکنشی
نشون نداد دارم دروغ میگم چون صدای
شکستن قلبم رو به وضوح شنیدم
بیخیال سرمو تکون دادم شاید جین دیگه
عاشق من نیست و عاشق چانیاست سرمو
چرخوندن که دیدم زن عمو با اخمای توی
هم و جدیت اره به اون دوتا نگاه میکنه
۱۲.۸k
۲۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.