«مسئله سبک زندگیه . انگار من وسط یه چیزی م که مشخصا من نی
«مسئله سبک زندگیه. انگار من وسط یه چیزیم که مشخصا من نیستم. سبک زندگی من نیست. مدل من نیست. شکل من نیست. اصلا من نیستم. یه وقتهایی فکر میکنم احتمالا بیهوده زندگی کردم و دستوپا زدم برای بقا. مثلا همون وقتها که مامانم یه چیزی میگه و من از ته دلم آه میکشم که "خدایا، چطور ممکنه منو اینطوری بشناسی؟" سکوت میکنم، تسلیم شرایط میشم، تو شرایط غرق میشم یعنی شدم. خیلیوقت پیش. چون جنگ تنبهتن و سخت، همهجام رو زخمی میکرد و تهش هیچ لذتی از پیروزی نصیبم نمیشد.»
۱.۷k
۳۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.