قسمت پنجم
وی:خونمه
الیسا: من باید برم دوستم نگرانمه
وی: باشه ولی بازم بیا
الیسا: حتما
الیسا داشت پیاده به خونه میرفت که یهو یک ماشین به الیسا میزنه من اون ویه
وی: وایییی من یکی رو کشتم
وی از ماشین پایین امد
وی: وایی نه
الیسا تو مرگ
الیسا: اینجا کجاست یعنی من مردم آخه رویا داشتم که با وی دوست بشم تموم شد یه جورایی دوست شدم اما هیچ وقت بهش اعتراف نکردم نباید انقدر زود تموم میشد نهنهنه باید یک راهی باشه
وی: چشماتو باز کن
وی الیسا رو به بیمارستان برد و الیسا خوب شد ولی یک بیماریه نا حلاج داشت
بیماریی ای که اگه زیاد بهش فشار وارد بشه
حالش بد میشه
میدونم این قسمت کم بود ولی خوب
الیسا: من باید برم دوستم نگرانمه
وی: باشه ولی بازم بیا
الیسا: حتما
الیسا داشت پیاده به خونه میرفت که یهو یک ماشین به الیسا میزنه من اون ویه
وی: وایییی من یکی رو کشتم
وی از ماشین پایین امد
وی: وایی نه
الیسا تو مرگ
الیسا: اینجا کجاست یعنی من مردم آخه رویا داشتم که با وی دوست بشم تموم شد یه جورایی دوست شدم اما هیچ وقت بهش اعتراف نکردم نباید انقدر زود تموم میشد نهنهنه باید یک راهی باشه
وی: چشماتو باز کن
وی الیسا رو به بیمارستان برد و الیسا خوب شد ولی یک بیماریه نا حلاج داشت
بیماریی ای که اگه زیاد بهش فشار وارد بشه
حالش بد میشه
میدونم این قسمت کم بود ولی خوب
۲.۳k
۲۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.