سنگین...
سنگین...
سنگینی می کند .
زیاده طلبی بزرگان بر افکار و قلبم .
مگر ماشین زمان هستم که گذشته آنها را برگردانم و ترمیمش کنم ؟
خواسته هایش ذهنم را شست و شو داده ، حال خود نمیدانم که چه میخواستم انجام دهم ... اصلا آیا چیزی میخواستم ؟؟
افکارشان کاری کرده که حتی ندانم بزرگ ترین ترسم چیست ؟ ماننده گربه ایی شده ام که دیگر ترسی از سگ ندارد ...
خواست هایشان از رفتارم شروع شد و تا آینده ام ادامه یافت . حتی پوششم نیز تحت افکار انهاست ...
دیگر حتی خود واقعیم را به تلقین ها باختم ...
من کیستم ؟ فردی گم شده در اعماق افکارهایشان ؟ ... من در گور افکار ها و خواسته خوابیده ام .
سنگینی می کند .
زیاده طلبی بزرگان بر افکار و قلبم .
مگر ماشین زمان هستم که گذشته آنها را برگردانم و ترمیمش کنم ؟
خواسته هایش ذهنم را شست و شو داده ، حال خود نمیدانم که چه میخواستم انجام دهم ... اصلا آیا چیزی میخواستم ؟؟
افکارشان کاری کرده که حتی ندانم بزرگ ترین ترسم چیست ؟ ماننده گربه ایی شده ام که دیگر ترسی از سگ ندارد ...
خواست هایشان از رفتارم شروع شد و تا آینده ام ادامه یافت . حتی پوششم نیز تحت افکار انهاست ...
دیگر حتی خود واقعیم را به تلقین ها باختم ...
من کیستم ؟ فردی گم شده در اعماق افکارهایشان ؟ ... من در گور افکار ها و خواسته خوابیده ام .
۱.۳k
۰۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.