اشارات بدن انسان
این کتاب مجموعه ای است ایات قرآن که به اعضای بدن انسان اشاره میکند . گاهی انحرافات انسان از طریق چشم است و گاهی گوش و گاه زبان و گاه صورت و گاه دست و پا و قلب و گاه کنایه است و نوع عذاب نیز متناسب با نوع گناه انسانهاست .
بعنوان نمونه 👇
بالا و پایین آوردن چشم و ابرو (تمسخر) 😏😕
در آیات «إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُواْ كاَنُواْ مِنَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ يَضْحَكُونَ(29)وَ إِذَا مَرُّواْ بهِمْ يَتَغَامَزُونَ(30)وَ إِذَا انقَلَبُواْ إِلىَ أَهْلِهِمُ انقَلَبُواْ فَكِهِينَ(31)» (مطففین: 29-31) همانا (در دنيا) بد كاران بر اهل ايمان مىخنديدند. (*) و چون به آنها مىگذشتند به چشم طعن و استهزا مىنگريستند. (*) و چون بهسوی كسان خود بازمیگشتند به سخن مزاح و فكاهى (به نكوهش نماز و طاعت مؤمنان) با هم تفريح مىكردند. (*)
يعنى وقتى کفار به مؤمنين برمىخورند با اشاره به چشم يكديگر را به استهزاى آنان وامىدارند. 🌺🌺🌺🌺
كلمه «فكه» به فتحه فاء و كسره كاف - به معناى غرور از خوشحالى است، ممكن هم هست از فكاهت به معناى گفتگوى چند نفر دوست و مأنوس با هم باشد، و معنا اين باشد كه چون به اهل خود برمىگردند، دور هم مىنشينند و تعريف مىكنند، كه من چه كردم و تو چه كردى. 🌺🌺🌺🌺🌺
مانند آیة 47 سورة زخرف:«فَلَمَّا جَاءَهُم بِايَاتِنَا إِذَا هُم مِّنهْا يَضْحَكُونَ» 🌺🌺🌺
«يتغامزون» از ماده «غمز» (بر وزن طنز) به معنى اشاره با چشم و دست است به چيزى كه مورد عیبجویی است، و گاه اين واژه به معنى هرگونه عیبجویی به كار مىرود هرچند با زبان باشد، و تعبير به «تغامز» (از باب تفاعل) دليل بر اين است كه همه آنها در مقابل يكديگر در اين كار شركت داشتند، هر يك با اشاره به ديگرى چيزى مىگفت كه همه استهزاآميز بود.
🌺🌺🌺
همانند آیه 1 سوره همزه که خداوند میفرماید: «وَيْلٌ لِّكُلّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ »واى بر هر عيبجوى هرزه زبان. آنها كه با نيش زبان و حركات، دست و چشم و ابرو در پشت سر و پيش رو،ديگران را استهزاء كرده، يا عیبجویی و غيبت مىكنند، يا آنها را هدف تيرهاى طعن و تهمت قرارمىدهند.
«همزه» و «لمزة» هر دو صيغه مبالغه است اولى از ماده «همز» در اصل به معنى «شكستن» است و ازآنجاکه افراد عیبجو و غیبتکننده شخصيت ديگران را درهم مىشكنند به آنها «همزه» اطلاق شده و «لمزة» از ماده «لمز» (بر وزن رمز) در اصل به معنى غيبت كردن و عیبجویی نمودن است.
بعنوان نمونه 👇
بالا و پایین آوردن چشم و ابرو (تمسخر) 😏😕
در آیات «إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُواْ كاَنُواْ مِنَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ يَضْحَكُونَ(29)وَ إِذَا مَرُّواْ بهِمْ يَتَغَامَزُونَ(30)وَ إِذَا انقَلَبُواْ إِلىَ أَهْلِهِمُ انقَلَبُواْ فَكِهِينَ(31)» (مطففین: 29-31) همانا (در دنيا) بد كاران بر اهل ايمان مىخنديدند. (*) و چون به آنها مىگذشتند به چشم طعن و استهزا مىنگريستند. (*) و چون بهسوی كسان خود بازمیگشتند به سخن مزاح و فكاهى (به نكوهش نماز و طاعت مؤمنان) با هم تفريح مىكردند. (*)
يعنى وقتى کفار به مؤمنين برمىخورند با اشاره به چشم يكديگر را به استهزاى آنان وامىدارند. 🌺🌺🌺🌺
كلمه «فكه» به فتحه فاء و كسره كاف - به معناى غرور از خوشحالى است، ممكن هم هست از فكاهت به معناى گفتگوى چند نفر دوست و مأنوس با هم باشد، و معنا اين باشد كه چون به اهل خود برمىگردند، دور هم مىنشينند و تعريف مىكنند، كه من چه كردم و تو چه كردى. 🌺🌺🌺🌺🌺
مانند آیة 47 سورة زخرف:«فَلَمَّا جَاءَهُم بِايَاتِنَا إِذَا هُم مِّنهْا يَضْحَكُونَ» 🌺🌺🌺
«يتغامزون» از ماده «غمز» (بر وزن طنز) به معنى اشاره با چشم و دست است به چيزى كه مورد عیبجویی است، و گاه اين واژه به معنى هرگونه عیبجویی به كار مىرود هرچند با زبان باشد، و تعبير به «تغامز» (از باب تفاعل) دليل بر اين است كه همه آنها در مقابل يكديگر در اين كار شركت داشتند، هر يك با اشاره به ديگرى چيزى مىگفت كه همه استهزاآميز بود.
🌺🌺🌺
همانند آیه 1 سوره همزه که خداوند میفرماید: «وَيْلٌ لِّكُلّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ »واى بر هر عيبجوى هرزه زبان. آنها كه با نيش زبان و حركات، دست و چشم و ابرو در پشت سر و پيش رو،ديگران را استهزاء كرده، يا عیبجویی و غيبت مىكنند، يا آنها را هدف تيرهاى طعن و تهمت قرارمىدهند.
«همزه» و «لمزة» هر دو صيغه مبالغه است اولى از ماده «همز» در اصل به معنى «شكستن» است و ازآنجاکه افراد عیبجو و غیبتکننده شخصيت ديگران را درهم مىشكنند به آنها «همزه» اطلاق شده و «لمزة» از ماده «لمز» (بر وزن رمز) در اصل به معنى غيبت كردن و عیبجویی نمودن است.
۱.۶k
۲۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.