ادامه پارت ۴
ادامه پارت ۴
جونگ کوک و جونگ سو رفتند کلاس و درس شروع شد
فلش بک به ۱:۳۰ساعت بعد
بلاخره زنگ خورد و همه رفتند خونه و من و جونگ کوک هم رفتیم خونه و به خونه رسیدیم من همینی که وارد خونه شدیم رفتم سمت تختم تا دراز بکشم که خوابم برده و ساعت ۷ شب بیدار شدم و یچیزی خوردم و خواستم برم بیرون تا هوا بخورم و خرید کنم رفتم اتاقم و اول یه لباس پوشیدم و یه میکاپ ملایم زدم و رفتم بیرون و درست رفتم سمت مرکزخرید و لباس و جواهرات و... خریدم خواستم نوشیدنی بخورم رفتم سمت کافی شاب تا یچیزی بخورم ، وقتی رسیدم کافی شاب دیدم تهیونگ هم اونجا بود وقتی می خواستم یجایی بشینم که تهیونگ منو نبینه یهو تهیونگ گردنشو چرخوند و منو دید ،من احساس می کردم که لپ هام قرمز شده ...
ببخشید اگه خیلی کم شده دیگه حالشو نداشتم و اگه حالشو نداشته باشی و پارت بنویسی پارت خوب نمیشه پس بای تا فردا❤
شرطا
۵ تالایک
۵ تا کامنت
جونگ کوک و جونگ سو رفتند کلاس و درس شروع شد
فلش بک به ۱:۳۰ساعت بعد
بلاخره زنگ خورد و همه رفتند خونه و من و جونگ کوک هم رفتیم خونه و به خونه رسیدیم من همینی که وارد خونه شدیم رفتم سمت تختم تا دراز بکشم که خوابم برده و ساعت ۷ شب بیدار شدم و یچیزی خوردم و خواستم برم بیرون تا هوا بخورم و خرید کنم رفتم اتاقم و اول یه لباس پوشیدم و یه میکاپ ملایم زدم و رفتم بیرون و درست رفتم سمت مرکزخرید و لباس و جواهرات و... خریدم خواستم نوشیدنی بخورم رفتم سمت کافی شاب تا یچیزی بخورم ، وقتی رسیدم کافی شاب دیدم تهیونگ هم اونجا بود وقتی می خواستم یجایی بشینم که تهیونگ منو نبینه یهو تهیونگ گردنشو چرخوند و منو دید ،من احساس می کردم که لپ هام قرمز شده ...
ببخشید اگه خیلی کم شده دیگه حالشو نداشتم و اگه حالشو نداشته باشی و پارت بنویسی پارت خوب نمیشه پس بای تا فردا❤
شرطا
۵ تالایک
۵ تا کامنت
۳.۹k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.