ویو آت
از سلول بیرون اومدم . بار هزارم بود که میام بیرون
_ میرم سرگوش آب بدم برگردم
« برمیگردی ؟
_ مگه جز اینجا جای دیگه ای دارم برم
« خونه نداری مگه ؟
_ نه هلُری به اونجا حمله کرد پس خرابش کردن
« باشه ، فقط تا آقای جئون نیومده برگرد
_ باشه
رفتم طبقه ی بالا داشتم واسه خودم میگشتم که صدای
آهنگ شنیدم . از پنجره به اتاق جئون نگاه کردم . داشت میرقصید . کیوتتتتتت چه مافیای کیوتیه اینننن
یکم گشتم برگشتم تو سلولم
ویو کوک
آهنگ که تموم شد زدم اخبار که دیدم باز راجب هیلُری هست
+ وایییی بازم هیلُری . اینهمه آدم کشته بستش نیست ؟؟
رفتم سمت سلول آت تا ببرمش اتاق عایق صدا و بازم بزنمش . اصلا کلا یادم رفته بود گردنش رو چک کنم ببینم خواهر تهیونگه یا نه ولی حوصله نداشتم
موچشو گرفتم
_ اییییی موچم درد میگیرههههه بیشورررررر
+ دیگه داری زیادی گستاخ میشی بچه پرو
انداختنش تو اتاق و ......
_ میرم سرگوش آب بدم برگردم
« برمیگردی ؟
_ مگه جز اینجا جای دیگه ای دارم برم
« خونه نداری مگه ؟
_ نه هلُری به اونجا حمله کرد پس خرابش کردن
« باشه ، فقط تا آقای جئون نیومده برگرد
_ باشه
رفتم طبقه ی بالا داشتم واسه خودم میگشتم که صدای
آهنگ شنیدم . از پنجره به اتاق جئون نگاه کردم . داشت میرقصید . کیوتتتتتت چه مافیای کیوتیه اینننن
یکم گشتم برگشتم تو سلولم
ویو کوک
آهنگ که تموم شد زدم اخبار که دیدم باز راجب هیلُری هست
+ وایییی بازم هیلُری . اینهمه آدم کشته بستش نیست ؟؟
رفتم سمت سلول آت تا ببرمش اتاق عایق صدا و بازم بزنمش . اصلا کلا یادم رفته بود گردنش رو چک کنم ببینم خواهر تهیونگه یا نه ولی حوصله نداشتم
موچشو گرفتم
_ اییییی موچم درد میگیرههههه بیشورررررر
+ دیگه داری زیادی گستاخ میشی بچه پرو
انداختنش تو اتاق و ......
۴.۶k
۱۸ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.