p17
هوپ:خب....ببین تو یه عروس خونی هستی..یعنی ملکه یکی از خون اشامان اصیل
تو همون عروس خونی و ما ۷ برادر هماون خون اشامای اصیل هستیم
بعد ۱۸ سالگیت با یکیمون ازدواج میکنی
نه با خواسته خودت نه با خواسته یکی
بین ما برادرا جنگ میوقته هرکی زنده موند ملکش تو میشی
مننمیخوام تو اذیت بشی به خاطر همین گفتم...ما ۷ تا برادر عاشق تو شدیمکه به ندرت دیده میشه یه پرنس خونی عاشق پرنسسش بشه
تو خون غلیظی داری اگه دقت کنی وقتی اسیب میبینی خیلی زود درست میشی
پ:من ...من نمیدونم چی بگم
هوپ:هیچی نگو...فقط
پ:فقط چی
هوپ:فرار کن
پ: چچرا
هوپ:چون بعد شب عروسی(خجالت🗿)
میتونی زنده نمونی
پ:خب پسکاری نمیکنیمدیگه
هوپ:ولی مجبوریم...وگرنه تا اخر عمرمون نمیتونمصاحب بچه باشیم و اگه صاحب بچه نشیم خاندانمون به چوخ میره
پ:اخه الان من برمدوباره به چوخ میره دیگه
هوپ:بهتره اینذات کثیفمون به پایان برسه
پ:....چطوری فرار کنم؟
هوپ:تا روز تولدت وایسا چون بری بیروناونزنگای لعنتی میخوره و اوت ۶ برادر می.کش.نت ولی روز تولدت تا ساعت ۵ بعد از ظهر وقت داریم
پ:چرا ۵؟
هوپ:چون راس ساعت ۵ به دنیا اومدی وحالا...تا ساعت ۵ بهت کمک میکنم فرار کنی
پ:بهت...اعتماد کنم؟
هوپ:هوف...من دوست دارم بیشتر از جانم عاشق نه چشم ابروت نه مال ثروتی که قراره بهممنتقل کنی هستم من عاشق خود خودت هستم نمیخوام با یه ازدواج مسخره اذیت بشی
برو پارت بعد رو بخون)********
تو همون عروس خونی و ما ۷ برادر هماون خون اشامای اصیل هستیم
بعد ۱۸ سالگیت با یکیمون ازدواج میکنی
نه با خواسته خودت نه با خواسته یکی
بین ما برادرا جنگ میوقته هرکی زنده موند ملکش تو میشی
مننمیخوام تو اذیت بشی به خاطر همین گفتم...ما ۷ تا برادر عاشق تو شدیمکه به ندرت دیده میشه یه پرنس خونی عاشق پرنسسش بشه
تو خون غلیظی داری اگه دقت کنی وقتی اسیب میبینی خیلی زود درست میشی
پ:من ...من نمیدونم چی بگم
هوپ:هیچی نگو...فقط
پ:فقط چی
هوپ:فرار کن
پ: چچرا
هوپ:چون بعد شب عروسی(خجالت🗿)
میتونی زنده نمونی
پ:خب پسکاری نمیکنیمدیگه
هوپ:ولی مجبوریم...وگرنه تا اخر عمرمون نمیتونمصاحب بچه باشیم و اگه صاحب بچه نشیم خاندانمون به چوخ میره
پ:اخه الان من برمدوباره به چوخ میره دیگه
هوپ:بهتره اینذات کثیفمون به پایان برسه
پ:....چطوری فرار کنم؟
هوپ:تا روز تولدت وایسا چون بری بیروناونزنگای لعنتی میخوره و اوت ۶ برادر می.کش.نت ولی روز تولدت تا ساعت ۵ بعد از ظهر وقت داریم
پ:چرا ۵؟
هوپ:چون راس ساعت ۵ به دنیا اومدی وحالا...تا ساعت ۵ بهت کمک میکنم فرار کنی
پ:بهت...اعتماد کنم؟
هوپ:هوف...من دوست دارم بیشتر از جانم عاشق نه چشم ابروت نه مال ثروتی که قراره بهممنتقل کنی هستم من عاشق خود خودت هستم نمیخوام با یه ازدواج مسخره اذیت بشی
برو پارت بعد رو بخون)********
۲۴.۹k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.