پارت2🌈✨still with me
پارت 2
تهیونگ: میشه منم باهاتون بیام؟
لارا: البته ما عاشق اینیم که دوست جدید پیدا کنیم ( با صدای بلند چون حواسش هست که تهیونگ کم شنواعه)
تهیونگ: مرسی خیلی خوبین
نیا: خب دیگه بریمممم
تا اومدن از کلاس برن بیرون قلدر های مدرسه اومدن سر میز لارا
( بچه های مدرسه رو با علامت های مختلف نشون میدم)
+ به به تهیونگ خانه ناشنوا خوبی؟ (قهقه)
_ فقط یه ناشنوا توی این همه بچه ی ناقص توی این مدرسه نیاز داشتیم
تهیونگ:(بغض)
+ چته نمیتونی از خودت دفاع کنی پسره ی کر؟
نیا: بسه عوضیا برید اصلا به شما چه هان اصلا نشنوه مثلا میخواید چه گوهی بخورید برید پی کارتون بی کارای ول گرد
+ فقط برای اینکه وقت تفریحم هدر نشه میرم ولی برات دارم نیا
نیا: گمشو بزار باد بیاد
تهیونگ: اروم بدون صدا گریه میکنه
نیا و لارا میبرنش بیرون و کلی دلداری بهش میدن و میگن که همیشه پشتش میمونن
تهیونگ: مرسی شما خیلی مهربونین حالا که انقدر با هم صمیمی شدیم میخوام از زندگیم براتون بگم من خانوادمو از دست دادم و زیاد درامد مالی خوبی ندارم یه خونه خیلی کوچیک دارم ماشین هم ندارم دوچرخه دارم هیچ خاطره خاصی هم از پدر مادرم ندارم اونا به خاطر مشکل شنواییم که از بچگی بوده هیچوقت دوستم نداشتن و این ناشنوایی هی بیشتر و بیشتر شده و اگر کاری نکنم کامل کر میشم
نیا:نترس ما کمکت میکنیم پول جمع کنی برای عمل
تهیونگ: نیاز نیس ممنون (اشکاشو پاک میکنه) فقط لطفا درمورد زندگیم و این چیزایی که بهتون گفتم به هیچکس نگید لطفا اگر بفهمن مدرسه برام جهنم میشه اصلا برای همین از مدرسه قبلیم انتقالی گرفتم من بعد مدرسه هم کار میکنم و پول شهریه مدرسه و زندگیمو در میارم
نیا ناراحته برا تهیونگ و بغض گلوشو گرفته اما نمیخواد بزاره بغضش بترکه که زنگ میخوره و نیا از همه ی اون فکر و خیال ها میاد بیرون و میرن سر کلاس
میا میخواد بره سرجاش پیشه لارا بشینه که تهیونگ میاد
تهیونگ:میشه همونجا پیشه من بشینی؟
نیا بدون اینکه فکر کنه میگه : اره میشه لارا ببخشید من از این به بعد پیش تهیونگ میشینم
لارا با دلخوری روشو بدون هیچ جوابی میکنه اونور
نیا و تهیونگ پیشه هم میشینن زنگه ریاضیه و معلم برای حل یک مسعله تهیونگو صدا میزنه
تهیونگ ریاضیش خوب نیست و به تته پته میفته ولی نیا درساش خوبه و با اشاره به تهیونگ جواب سوالارو بدون اینکه کسی به جز لارا بفهمه بهش داد و تهیونگ کامل جواب داد و از نیا تشکر کرد
نیا: اینطور که من دیدم توی بیشتر درس ها اشکال داری ببین من درسم خوبه میخوای یک یا دو ساعت در روز بیای خونه ما تا درسارو باهات کار کنم؟
تهیونگ: زشته همیشه من بیام یه روز درمیون تو بیا بعدش من میام
نیا: قبوله
تهیونگ: پدر مادرت مشکل ندارن؟
نیا: نه بابا اونا از خداشونه من یه پسر بیارم خونه یا دوست پسر داشته باشم و تازه تو فقط دوستمی و نگران و هول نشو اگر باهات عینه دوست پسرم رفتار کردن چون من هر چقدرم بهشون بگم تو دوستمی باورشون نمیشه
تهیونگ:(خنده ریز)
نیا:( خنده)
زنگ خونه میخوره و تهیونگ بدو بدو از مدرسه خارج میشه که نیا دستشو میگیره
نیا: کجا مگه قرار نشد بریم درس کار کنیم
تهیونگ: الان نمیتونم من تا ساعت 5 کار میکنم بعدش میام باشه؟
نیا: باشه فقط شمارتو بده
تهیونگ:باشه تو ام بده
(شماره های همرو گرفتن )
میا: بای من ادرسو برات میفرستم
تهیونگ در حالی که داره میدوعه : باشه مرسییی
بعد اینکه تهیونگ رفت*
لارا: خب که منو به خاطر یه پسر میزاری کنار اره؟
نیا: وایی ترسیدم تو کلا عینه جن ظاهر میشی
نه لارا من واقعا......
ادامه دارهههه....
شرط ها برای پارت بعد:
فالوور :134 تا شیم
لایک: 14 تا
کامنت: 30 تا
ممنون کیوتااممممم🖤😁
تهیونگ: میشه منم باهاتون بیام؟
لارا: البته ما عاشق اینیم که دوست جدید پیدا کنیم ( با صدای بلند چون حواسش هست که تهیونگ کم شنواعه)
تهیونگ: مرسی خیلی خوبین
نیا: خب دیگه بریمممم
تا اومدن از کلاس برن بیرون قلدر های مدرسه اومدن سر میز لارا
( بچه های مدرسه رو با علامت های مختلف نشون میدم)
+ به به تهیونگ خانه ناشنوا خوبی؟ (قهقه)
_ فقط یه ناشنوا توی این همه بچه ی ناقص توی این مدرسه نیاز داشتیم
تهیونگ:(بغض)
+ چته نمیتونی از خودت دفاع کنی پسره ی کر؟
نیا: بسه عوضیا برید اصلا به شما چه هان اصلا نشنوه مثلا میخواید چه گوهی بخورید برید پی کارتون بی کارای ول گرد
+ فقط برای اینکه وقت تفریحم هدر نشه میرم ولی برات دارم نیا
نیا: گمشو بزار باد بیاد
تهیونگ: اروم بدون صدا گریه میکنه
نیا و لارا میبرنش بیرون و کلی دلداری بهش میدن و میگن که همیشه پشتش میمونن
تهیونگ: مرسی شما خیلی مهربونین حالا که انقدر با هم صمیمی شدیم میخوام از زندگیم براتون بگم من خانوادمو از دست دادم و زیاد درامد مالی خوبی ندارم یه خونه خیلی کوچیک دارم ماشین هم ندارم دوچرخه دارم هیچ خاطره خاصی هم از پدر مادرم ندارم اونا به خاطر مشکل شنواییم که از بچگی بوده هیچوقت دوستم نداشتن و این ناشنوایی هی بیشتر و بیشتر شده و اگر کاری نکنم کامل کر میشم
نیا:نترس ما کمکت میکنیم پول جمع کنی برای عمل
تهیونگ: نیاز نیس ممنون (اشکاشو پاک میکنه) فقط لطفا درمورد زندگیم و این چیزایی که بهتون گفتم به هیچکس نگید لطفا اگر بفهمن مدرسه برام جهنم میشه اصلا برای همین از مدرسه قبلیم انتقالی گرفتم من بعد مدرسه هم کار میکنم و پول شهریه مدرسه و زندگیمو در میارم
نیا ناراحته برا تهیونگ و بغض گلوشو گرفته اما نمیخواد بزاره بغضش بترکه که زنگ میخوره و نیا از همه ی اون فکر و خیال ها میاد بیرون و میرن سر کلاس
میا میخواد بره سرجاش پیشه لارا بشینه که تهیونگ میاد
تهیونگ:میشه همونجا پیشه من بشینی؟
نیا بدون اینکه فکر کنه میگه : اره میشه لارا ببخشید من از این به بعد پیش تهیونگ میشینم
لارا با دلخوری روشو بدون هیچ جوابی میکنه اونور
نیا و تهیونگ پیشه هم میشینن زنگه ریاضیه و معلم برای حل یک مسعله تهیونگو صدا میزنه
تهیونگ ریاضیش خوب نیست و به تته پته میفته ولی نیا درساش خوبه و با اشاره به تهیونگ جواب سوالارو بدون اینکه کسی به جز لارا بفهمه بهش داد و تهیونگ کامل جواب داد و از نیا تشکر کرد
نیا: اینطور که من دیدم توی بیشتر درس ها اشکال داری ببین من درسم خوبه میخوای یک یا دو ساعت در روز بیای خونه ما تا درسارو باهات کار کنم؟
تهیونگ: زشته همیشه من بیام یه روز درمیون تو بیا بعدش من میام
نیا: قبوله
تهیونگ: پدر مادرت مشکل ندارن؟
نیا: نه بابا اونا از خداشونه من یه پسر بیارم خونه یا دوست پسر داشته باشم و تازه تو فقط دوستمی و نگران و هول نشو اگر باهات عینه دوست پسرم رفتار کردن چون من هر چقدرم بهشون بگم تو دوستمی باورشون نمیشه
تهیونگ:(خنده ریز)
نیا:( خنده)
زنگ خونه میخوره و تهیونگ بدو بدو از مدرسه خارج میشه که نیا دستشو میگیره
نیا: کجا مگه قرار نشد بریم درس کار کنیم
تهیونگ: الان نمیتونم من تا ساعت 5 کار میکنم بعدش میام باشه؟
نیا: باشه فقط شمارتو بده
تهیونگ:باشه تو ام بده
(شماره های همرو گرفتن )
میا: بای من ادرسو برات میفرستم
تهیونگ در حالی که داره میدوعه : باشه مرسییی
بعد اینکه تهیونگ رفت*
لارا: خب که منو به خاطر یه پسر میزاری کنار اره؟
نیا: وایی ترسیدم تو کلا عینه جن ظاهر میشی
نه لارا من واقعا......
ادامه دارهههه....
شرط ها برای پارت بعد:
فالوور :134 تا شیم
لایک: 14 تا
کامنت: 30 تا
ممنون کیوتااممممم🖤😁
۵۱.۲k
۰۶ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.