پارت اول عشق مافیایی

پارت اول عشق مافیایی
ا.ت ویو
داشتم از ماموریت به خونم برمیگشتم [ خونه که نه قصر سیاه😐] که وقتی در رو باز کردم دیدم جک داره با یه هرزه بهم خیانت میکنه عوضی
ا.ت. عوض به من خیانت میکنی هه [خونسرد]
لیا . ددی این همون هرزست
ا.ت احتمالا درست ادبت نکردن که اسم خودتو رو بقیه میذاری
جک. ا.ت لطفا بزار توضیح بدم
ا.ت . چیو ولش کن کاریت ندارم
جک. واقعا
ا.ت . آره ولی اون دنیا و پخخخخ [ صدای شلیک😂] جک و لیا رو کشت
ا.ت . خب توی اون دنیا کاریتون ندارم بکهیون [ دست یارش یادم رفت بگم]
بکهیون. بله خانم. بدرود😂