عشق مافیایی
عشق مافیایی
p10
بیو ا.ت
صب با درد خفیفی بیدار شدم دیدم جونگکوک کنارم نیست بزور بلند شدم رفتم دوش گرفتم مسواک زدم و یه لباس پوشیدم و رفتم پایین توی راه که بودم حالت تهوع بهم دست داد سریع خودمو به دستشویی رسوندم و بالا آوردم
شوگا:ا.ت حالش بده
تهیونگ:آره جونگکوک رفته جلسه بکی بره پیشش
جیهوپ:من میرم...رفتم دم در دستشویی در زدم و رفتم داخل...حالت خوبه
ا.ت:آره ولی انقدر بالا آوردم نزدیکه کل اعضای بدنمو بالا بیارم
جیهوپ:ببا بریم دکتر
ا.ت:نه فقط جونگکوک کجاست
جهیوپ جلسه حالا بیا بریم صبحونه بخور...کمکش کردم از زمین بلند شه بعد بردمش سرمیز
نامجون:حالت خوبه
ا.ت:آره راستی دیشب خوب خوابیدین
تهیونگ:نه به لطف شما جونگکوک خشن اهم کرد
ا.ت:نه...درواقع خشن کرد روم نمیشه بگم
جیمین:میخوای ببریمت دکتر
ا.ت:نه خوبم...یه لقمه از غذا رو خورم دوباره حالت تهوع برگشت دستشویی یکم دور بود برای همین رفتم توی سینک ظرفشویی چندبار اوق زدم و هی بالا می آوردم نفسم بالا نمیومد بالاخره بعد چند دقیقه آروم شدم سینکو شستم و صورتمو و دهنم رو شستم و رفتم پیش اعضا...آیی خدا جونم گرفته شد عامل شما چرا لباس پوشیدین
شوگا:باید بریم دکتر
ا.ت:نهه من حالم خوبه
تهیونگ:خب ایشون خیلی یه دندس پس باید به ذوش خودمون ببریمش...براید استایل بغلش کردم و گفت
ا.ت:با لباس خونگی بیاممم بزارم زمینننن لباسامو عوض کنم
تهیونگ:سریع بیا
ا.ت:چند دقیقه طول میکشه...بدو بدو رفتم توی اتاقم و یه لباس لش با شلوار جزو پوشیدم و یه گیف گرفتم که توش پیپ گیاهیم گوشی توش بود سریع به سمت پایین رفتم...من حاضرم
تهیونگ:بریم
ا.ت:بریم:منو اعضا سوار ون شدیم و به همراه چندتا بادیگارد رفتیم به سمت بهترین دکتر سئول
جین:کی باهاش میره
ا.ت:نیازی نیست خودم میرم
جین:مطمعنی؟؟
ا.ت:آره فقط با دوتا بادیگارد میرم...رفتم نوبت گرفتم و یه ربع نشتم و بالاخره نوبتم شد بعد چندتا آزمایش منتظر نتایج شدم و توی اون مدت با گوشیم ور میرفتم
p10
بیو ا.ت
صب با درد خفیفی بیدار شدم دیدم جونگکوک کنارم نیست بزور بلند شدم رفتم دوش گرفتم مسواک زدم و یه لباس پوشیدم و رفتم پایین توی راه که بودم حالت تهوع بهم دست داد سریع خودمو به دستشویی رسوندم و بالا آوردم
شوگا:ا.ت حالش بده
تهیونگ:آره جونگکوک رفته جلسه بکی بره پیشش
جیهوپ:من میرم...رفتم دم در دستشویی در زدم و رفتم داخل...حالت خوبه
ا.ت:آره ولی انقدر بالا آوردم نزدیکه کل اعضای بدنمو بالا بیارم
جیهوپ:ببا بریم دکتر
ا.ت:نه فقط جونگکوک کجاست
جهیوپ جلسه حالا بیا بریم صبحونه بخور...کمکش کردم از زمین بلند شه بعد بردمش سرمیز
نامجون:حالت خوبه
ا.ت:آره راستی دیشب خوب خوابیدین
تهیونگ:نه به لطف شما جونگکوک خشن اهم کرد
ا.ت:نه...درواقع خشن کرد روم نمیشه بگم
جیمین:میخوای ببریمت دکتر
ا.ت:نه خوبم...یه لقمه از غذا رو خورم دوباره حالت تهوع برگشت دستشویی یکم دور بود برای همین رفتم توی سینک ظرفشویی چندبار اوق زدم و هی بالا می آوردم نفسم بالا نمیومد بالاخره بعد چند دقیقه آروم شدم سینکو شستم و صورتمو و دهنم رو شستم و رفتم پیش اعضا...آیی خدا جونم گرفته شد عامل شما چرا لباس پوشیدین
شوگا:باید بریم دکتر
ا.ت:نهه من حالم خوبه
تهیونگ:خب ایشون خیلی یه دندس پس باید به ذوش خودمون ببریمش...براید استایل بغلش کردم و گفت
ا.ت:با لباس خونگی بیاممم بزارم زمینننن لباسامو عوض کنم
تهیونگ:سریع بیا
ا.ت:چند دقیقه طول میکشه...بدو بدو رفتم توی اتاقم و یه لباس لش با شلوار جزو پوشیدم و یه گیف گرفتم که توش پیپ گیاهیم گوشی توش بود سریع به سمت پایین رفتم...من حاضرم
تهیونگ:بریم
ا.ت:بریم:منو اعضا سوار ون شدیم و به همراه چندتا بادیگارد رفتیم به سمت بهترین دکتر سئول
جین:کی باهاش میره
ا.ت:نیازی نیست خودم میرم
جین:مطمعنی؟؟
ا.ت:آره فقط با دوتا بادیگارد میرم...رفتم نوبت گرفتم و یه ربع نشتم و بالاخره نوبتم شد بعد چندتا آزمایش منتظر نتایج شدم و توی اون مدت با گوشیم ور میرفتم
۲.۹k
۱۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.