عاشق روانی { پارت ۵}
عاشق روانی { پارت ۵}
یکدفعه ...
یه راهروی بزرگ جلوی ما ظاهر شد
نگهبان ها به صف بودن
جلوترش پادشاه و دوتا شاهزاده نشسته بودن
اون پسر مو سیاهه همونی بود که اولین بار دیدیمش ...
اون پسره تعظیم کرد
ما رو پرت کردن رو زمین و مجبور شدیم سرمون رو بندازیم پایین . اونا همه خون آشام و گرگینه های ترسناک بودن ...
یه پسر جدید دیدم ..
اون چشای قشنگ و براقی داشت
لب های کوچیک و بانمک
موهای صاف که داده بودشون بالا
انگار رو سر دسته بود
پادشاه هم شبیه اون دختره بود
البته معلومه دیگه اون دختره که دیدم دخترش بوده حتما باید شبیه باشن ( منظور شباهت شینوبو و پادشاه هست اشتباه نگیرید )
پادشاه : شما چطور جرعت کردید وارد این جا بشید
ا/ت از سر جاش بلند شد
پادشاه چشماش گرد شده بود با دیدن ا/ت
پادشاه تو ذهنش : امکان نداره این دختره همون ملکه ی شهر پری ها باشه . ولی ما اونو طلسم کردیم و انداختیم پیش انسان ها
ا/ت : با جرعت بهتون میگم که از داخل یه در وارد اینجا شدیم
پادشاه : دختر جون تو رو بخاطر شجاعتت تبدیل به یه خون آشام میکنم
ا/ت : نمیخوام
پادشاه : این دختر رو ببرید داخل اتاقش
ا/ت رو بردن داخل اتاق
موند لونا
پادشاه : و تو دخترم بخاطر جذابیت و شبیه بودن به نجیب زاده ها باید گرگینه بشی
لونا : و..ولی من نمیخوام
لونا رو هم بردن به اتاق خودش
این داستان ادامه خواهد داشت ...
ادامه دارد ✋
دوستان نظرتون چیه ؟
خوشتون اومده...حتما تو کامنت ها بهم بگید
حاجی سوراخم کردید
بیا اینم پارت بعد جرم ندید 😂
یکدفعه ...
یه راهروی بزرگ جلوی ما ظاهر شد
نگهبان ها به صف بودن
جلوترش پادشاه و دوتا شاهزاده نشسته بودن
اون پسر مو سیاهه همونی بود که اولین بار دیدیمش ...
اون پسره تعظیم کرد
ما رو پرت کردن رو زمین و مجبور شدیم سرمون رو بندازیم پایین . اونا همه خون آشام و گرگینه های ترسناک بودن ...
یه پسر جدید دیدم ..
اون چشای قشنگ و براقی داشت
لب های کوچیک و بانمک
موهای صاف که داده بودشون بالا
انگار رو سر دسته بود
پادشاه هم شبیه اون دختره بود
البته معلومه دیگه اون دختره که دیدم دخترش بوده حتما باید شبیه باشن ( منظور شباهت شینوبو و پادشاه هست اشتباه نگیرید )
پادشاه : شما چطور جرعت کردید وارد این جا بشید
ا/ت از سر جاش بلند شد
پادشاه چشماش گرد شده بود با دیدن ا/ت
پادشاه تو ذهنش : امکان نداره این دختره همون ملکه ی شهر پری ها باشه . ولی ما اونو طلسم کردیم و انداختیم پیش انسان ها
ا/ت : با جرعت بهتون میگم که از داخل یه در وارد اینجا شدیم
پادشاه : دختر جون تو رو بخاطر شجاعتت تبدیل به یه خون آشام میکنم
ا/ت : نمیخوام
پادشاه : این دختر رو ببرید داخل اتاقش
ا/ت رو بردن داخل اتاق
موند لونا
پادشاه : و تو دخترم بخاطر جذابیت و شبیه بودن به نجیب زاده ها باید گرگینه بشی
لونا : و..ولی من نمیخوام
لونا رو هم بردن به اتاق خودش
این داستان ادامه خواهد داشت ...
ادامه دارد ✋
دوستان نظرتون چیه ؟
خوشتون اومده...حتما تو کامنت ها بهم بگید
حاجی سوراخم کردید
بیا اینم پارت بعد جرم ندید 😂
۶.۸k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.