فیک کوک (دفترچه خاطرات)پارت۲۸
*ساعت ۹ صبح
×الو سلام خوبی ببخشید دیروز زیاد حالم خوب نبود
_سلام آخه الان چه وقت زنگ زدنه؟
×خواب بودی؟
_آره
×خب پس قطع میکنم
_نمیخواد دیگه بیدارم کردی
×امروز ساعت ۱۲ بیام دنبالت بریم بیرون؟
_هوفف خب دیشب میگفتی الان من باید برم آماده شممم
×مگه میخوای بری عروسی(میخنده)
_باشه میبینمت
*ساعت ۱۲
×سلام اومدی
_نه پس الان داری روحمو میبینی (میخنده)
×بشین تو ماشین که دیگه بریم
_یادم رفت بپرسم کجا داریم میریم؟
×لب آب
_برای شنا؟
×نه بابا الان هوا سرده برای قدم زدن
_هوف باشه برو
×الو سلام خوبی ببخشید دیروز زیاد حالم خوب نبود
_سلام آخه الان چه وقت زنگ زدنه؟
×خواب بودی؟
_آره
×خب پس قطع میکنم
_نمیخواد دیگه بیدارم کردی
×امروز ساعت ۱۲ بیام دنبالت بریم بیرون؟
_هوفف خب دیشب میگفتی الان من باید برم آماده شممم
×مگه میخوای بری عروسی(میخنده)
_باشه میبینمت
*ساعت ۱۲
×سلام اومدی
_نه پس الان داری روحمو میبینی (میخنده)
×بشین تو ماشین که دیگه بریم
_یادم رفت بپرسم کجا داریم میریم؟
×لب آب
_برای شنا؟
×نه بابا الان هوا سرده برای قدم زدن
_هوف باشه برو
۴.۸k
۲۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.