تعادل

تَعادُلِ
زِندِگی اَم را
بِهَم ریختِه ای؛

چِه کَردِه ای؟!
کِه دَم به دَم
اَز تَحریمِ نَبُودَنَت
خیسِ بارانَم . . .


#باران_قیصری
دیدگاه ها (۸)

جانِ دلمغرورِ مَردانه و این حرفهابماند پشتِ درِ خانهبماند بر...

یک شاخه گُــــل کوچک مریم طلب منصد تا طلب تــوست یکی هـم طلب...

میخواهی تکیه کنی ،تکیه کن ولی من آدم قبلی نیستم !دیواری ترک ...

عشق یعنی چشمات یعنی حسی ک نگاه تو ب قلبم داد

چه تحملی دارد آستین لباسمتمام غربت نبودنت را از چشمانم پاک م...

ناخوش شده ام درد تو افتاده به جانم باید چه بگویم به پرستار ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط