school secret
پارت ۵
به محل کارش رسید . وارد شد و به همه سلام کرد . یهو شخصی رو دید که اصلا باورش نمیشد.
اون نامجون بود ، یکی از همون قلدرا.
یهو جرقه ای به مغزش رسید. با خودش گفت
اگه بتونم راز هر کدوم از اونارو بدونم میتونم کاری کنم که برام سر خم کنن.
رییس: سلام آنیلا ، ایشون همکار جدیدته، کیم نامجون ، باهم کنار بیاین.
ویو نامجون
به یه شغل نیاز داشتم. باید خرج خودمو در میووردم . آگهی اینجا رو دیدم و استخدام شدم . اما نمیدونستم که کی همکارمه.
با دیدن اون شخص شوکه شدم.
ویو آنیلا
بهتر از این نمیشه.
آنیلا: باهم خوب کنار میایم.
آنیلا به سمت نامجون رفت و گفت
آنیلا: آخی اینجا کار میکنی؟ فکر میکردم الان بای تویه خونه لم داده باشی.
نامجون: ساکت شو! به تو ربطی نداره چرا اینجام!
آنیلا: باشه باشه بیا فعلا کارمون رو انجام بدیم.
بعد از ۴ ساعت کارسون تموم شد و هر کی به سمت خونش رفت.
آنیلا به خونه رسید و دوش گرفت. بعد از اینکه از حموم اومد بیرون شام درست کرد و شروع بخ خوردن اون کرد.
اون برای اون ۴ تا نقشه هایی کشیده بود.
به محل کارش رسید . وارد شد و به همه سلام کرد . یهو شخصی رو دید که اصلا باورش نمیشد.
اون نامجون بود ، یکی از همون قلدرا.
یهو جرقه ای به مغزش رسید. با خودش گفت
اگه بتونم راز هر کدوم از اونارو بدونم میتونم کاری کنم که برام سر خم کنن.
رییس: سلام آنیلا ، ایشون همکار جدیدته، کیم نامجون ، باهم کنار بیاین.
ویو نامجون
به یه شغل نیاز داشتم. باید خرج خودمو در میووردم . آگهی اینجا رو دیدم و استخدام شدم . اما نمیدونستم که کی همکارمه.
با دیدن اون شخص شوکه شدم.
ویو آنیلا
بهتر از این نمیشه.
آنیلا: باهم خوب کنار میایم.
آنیلا به سمت نامجون رفت و گفت
آنیلا: آخی اینجا کار میکنی؟ فکر میکردم الان بای تویه خونه لم داده باشی.
نامجون: ساکت شو! به تو ربطی نداره چرا اینجام!
آنیلا: باشه باشه بیا فعلا کارمون رو انجام بدیم.
بعد از ۴ ساعت کارسون تموم شد و هر کی به سمت خونش رفت.
آنیلا به خونه رسید و دوش گرفت. بعد از اینکه از حموم اومد بیرون شام درست کرد و شروع بخ خوردن اون کرد.
اون برای اون ۴ تا نقشه هایی کشیده بود.
۱.۹k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.