مافیای سختگیر part 16
ا.ت ویو
لباس را از کمد برداشتم و پوشیدم و سیاهی
مطلق.
(صبح)
از خواب بیدار شدم دیدم صبح شده . و اجوما داره پرده ها را میکشه کنار .
ا.ت : صبح بخیر اجوما
اجوما : صبح بخیر دخترم . ارباب گفتن لباس بپوش و بیا پایین برای صبحانه
ا.ت : ارباب ؟ اهان منظورت کوکه
اجوما: اره اما اینجا قانون و مقرراتی داره که باید رعایت کنی و اگر نکنی تنبیه میشی
ا.ت : هه تنبیه. حالا قانون ها چی هستند .
اجوما: ۱. روی حرف ارباب نباید حرف بزنی ۲. هر چیزی که گفت باید بگی چشم ۳. هر کاری که ارباب گفت را باید انجام بدی
ا.ت : اهان فهمیدم
اجوما : من میرم پایین لباست را عوض کن و بیا
ا.ت : باشه ( اجوما رفت)
ا.ت ویو
اجوما قوانین را برام توضیح داد . رفتم سمت کمد و لباس پوشیدم و رفتم پایین تا صبحانه بخورم
دیدم کوک سر میز نشسته و داره صبحانه می خوره
ا.ت : صبح بخیر
کوک : صبح بخیر ( سرد )
( ا.ت نشست سر میز)
کوک : اجوما قوانین را برات گفت (سرد )
ا.ت : اره ...
(کوک غذا را خورد )
کوک : اجوما من میرم شرکت
اجوما: باشه به سلامت
( کوک رفت)
ا.ت ویو
صبحانه را خوردم و رفتم آشپز خانه پیش اجوما
ا.ت : اجوما کمک میخوای
( اجوما را با ا نشون میدم )
ا : نه دخترم تو برو استراحت کن
ا.ت : نه. حوصلم سر رفته میخواستم یه کاری بکنم
ا: خب پس تو این هویج ها را خرد کن . اما هر وقت خسته شدی بهم بگو
ا.ت : باشه اجوما . میخوای کیمچی درست کنی
ا : اره . کیمچی غذای مورد علاقه ارباب
ا.ت : اوو واقعا نمیدونستم .
ا.ت ویو
مشغول آشپزی با اجوما بودیم که یهو ....
پارت ۱۶تمام شد
لطفاً حمایییییتتتت کنید 🤍☺️✨❤️🩹✨
امیدوارم خوشتون اومده باشه 🌸🤍☺️🙃
اسلاید بعد لباس ا.ت
لباس را از کمد برداشتم و پوشیدم و سیاهی
مطلق.
(صبح)
از خواب بیدار شدم دیدم صبح شده . و اجوما داره پرده ها را میکشه کنار .
ا.ت : صبح بخیر اجوما
اجوما : صبح بخیر دخترم . ارباب گفتن لباس بپوش و بیا پایین برای صبحانه
ا.ت : ارباب ؟ اهان منظورت کوکه
اجوما: اره اما اینجا قانون و مقرراتی داره که باید رعایت کنی و اگر نکنی تنبیه میشی
ا.ت : هه تنبیه. حالا قانون ها چی هستند .
اجوما: ۱. روی حرف ارباب نباید حرف بزنی ۲. هر چیزی که گفت باید بگی چشم ۳. هر کاری که ارباب گفت را باید انجام بدی
ا.ت : اهان فهمیدم
اجوما : من میرم پایین لباست را عوض کن و بیا
ا.ت : باشه ( اجوما رفت)
ا.ت ویو
اجوما قوانین را برام توضیح داد . رفتم سمت کمد و لباس پوشیدم و رفتم پایین تا صبحانه بخورم
دیدم کوک سر میز نشسته و داره صبحانه می خوره
ا.ت : صبح بخیر
کوک : صبح بخیر ( سرد )
( ا.ت نشست سر میز)
کوک : اجوما قوانین را برات گفت (سرد )
ا.ت : اره ...
(کوک غذا را خورد )
کوک : اجوما من میرم شرکت
اجوما: باشه به سلامت
( کوک رفت)
ا.ت ویو
صبحانه را خوردم و رفتم آشپز خانه پیش اجوما
ا.ت : اجوما کمک میخوای
( اجوما را با ا نشون میدم )
ا : نه دخترم تو برو استراحت کن
ا.ت : نه. حوصلم سر رفته میخواستم یه کاری بکنم
ا: خب پس تو این هویج ها را خرد کن . اما هر وقت خسته شدی بهم بگو
ا.ت : باشه اجوما . میخوای کیمچی درست کنی
ا : اره . کیمچی غذای مورد علاقه ارباب
ا.ت : اوو واقعا نمیدونستم .
ا.ت ویو
مشغول آشپزی با اجوما بودیم که یهو ....
پارت ۱۶تمام شد
لطفاً حمایییییتتتت کنید 🤍☺️✨❤️🩹✨
امیدوارم خوشتون اومده باشه 🌸🤍☺️🙃
اسلاید بعد لباس ا.ت
۲۹.۹k
۰۵ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.