Cold hearted
part¹³
هانا:سکوت
خانم بزرگ: اِ تهیونگ چه کیوت شد
ته:ول کن موهامو"دستای هانا رو سفت گرفت"
هانا:دستمو ول کن دستم درد گرفت"اخم"
ته:نمیخوام "سرد"
هانا:ول......ولم...ک....کن"لکنت"
سولا:ولش کن تهیونگ"ترس"
ته:تا اون باشه موهای منو نبنده "سرد"
هانا:ولم هق من"گریه"
ته:اِ داری گریه میکنی"پوزخند"
هانا:بیا برو گمشو اشغال"گریه"
کوک:تهیونگ واقعا داره گریه میکنه واقعا خیلی لوسه"خنده-پوزخند"
هانا: ......."تعجب-بغض"
لینا:جونگکوک اینجوری نگو اون خودشیفتس "پوزخند"
سولا:لینا چرا اینجوری میگی
ته:هانا بیا ببرمت بیرون "سرد"
هانا:نمیخوام من میرم بخوابم"بغض-پوکر"
لینا:تهیونگ هیونگ میخوای یه ادم لوسو و خودشیفته رو ببری بیرون ؟
ته:لینا تو بهترین دوستشی چرا اینطوری رفتار میکنی باهاش"سرد"
لینا:اون گفت من دیگه دوستش نیستم و چه بهتر
هانا:گوشیم کو"تعجب"
خانم بزرگ:لینا زنگش بزن
لینا:ایناها ببینم چی سیوم داره......."تعجب"
کوک:چی سیوت داره
لینا:دنیای کیوت من"بغض "
هانا:بده اونو من"اخم"
لینا:تو من بهترین دوستت هستم
هانا:بده من گوشیمو"عصبی"
لینا:جوابمو بده"داد"
هانا:گوشیمو زده"ازش گرفت-بغض"
کوک:جوابشو بده اشغال"داد"
هانا:نمیخوام"بغض سگیییییییی"
ته:جونگکوک سر خواهر داد نزن"عربده-هانا رو بغل کرد"
کوک:تهیونگ چرا طرف هانا رو گرفتی
ته:چون که اون زنمه "عصبی-سرد"
لینا:هیونگ میدونی هانا هنوز یک هفته نیست نامزدته اینقدر باهاش خوبی بعد کوک رفیق چند سالته اینجوری باهاش رفتار میکنی
خانم بزرگ: لیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلی تهیونگ قبول کرد که هانا نامزدشه
ته:جونگکوک از هانا معذرت خواهی کن "سرد"
کوک:هانا ببخشید که اذیتت کردم و بهت بی احترامی هم کردم
هانا:باشه می بخشمت ولی شرت داره"تو بغل تهیونگ"
ته:بچه بیا از بغل من بیرون"سرد"
هانا:جونگکوک تو باید همین الان بگی تو این جمع کیو دوست داری وگرنه هیچوقت نمیبخشمت
لینا:هانا این سوال سختی نیست"خنده"
کوک:من لینا رو دوست دارم دیشب بهش گفتم
جیمین:چی؟ لینا؟
لینا:منم گفتم دوستش دارم
هانا:هوووووووووووووووووووووووووووووو
"شب"
خانم بزرگ:خب شب بخیر "رفت"
هانا:یونتان کو
ته:خوابیده
هانا:هومممم الان ما دوتا باید باهم بخوابیم
ته:اره شاید در آینده هم بیشتر"پوزخند"
هانا:هویییییییییی "خجالت"
ته:بیا بخواب خجالتم نکش
هانا:باشه"اروم-خجالت"
"صبح"
خانم بزرگ:
هانا:سکوت
خانم بزرگ: اِ تهیونگ چه کیوت شد
ته:ول کن موهامو"دستای هانا رو سفت گرفت"
هانا:دستمو ول کن دستم درد گرفت"اخم"
ته:نمیخوام "سرد"
هانا:ول......ولم...ک....کن"لکنت"
سولا:ولش کن تهیونگ"ترس"
ته:تا اون باشه موهای منو نبنده "سرد"
هانا:ولم هق من"گریه"
ته:اِ داری گریه میکنی"پوزخند"
هانا:بیا برو گمشو اشغال"گریه"
کوک:تهیونگ واقعا داره گریه میکنه واقعا خیلی لوسه"خنده-پوزخند"
هانا: ......."تعجب-بغض"
لینا:جونگکوک اینجوری نگو اون خودشیفتس "پوزخند"
سولا:لینا چرا اینجوری میگی
ته:هانا بیا ببرمت بیرون "سرد"
هانا:نمیخوام من میرم بخوابم"بغض-پوکر"
لینا:تهیونگ هیونگ میخوای یه ادم لوسو و خودشیفته رو ببری بیرون ؟
ته:لینا تو بهترین دوستشی چرا اینطوری رفتار میکنی باهاش"سرد"
لینا:اون گفت من دیگه دوستش نیستم و چه بهتر
هانا:گوشیم کو"تعجب"
خانم بزرگ:لینا زنگش بزن
لینا:ایناها ببینم چی سیوم داره......."تعجب"
کوک:چی سیوت داره
لینا:دنیای کیوت من"بغض "
هانا:بده اونو من"اخم"
لینا:تو من بهترین دوستت هستم
هانا:بده من گوشیمو"عصبی"
لینا:جوابمو بده"داد"
هانا:گوشیمو زده"ازش گرفت-بغض"
کوک:جوابشو بده اشغال"داد"
هانا:نمیخوام"بغض سگیییییییی"
ته:جونگکوک سر خواهر داد نزن"عربده-هانا رو بغل کرد"
کوک:تهیونگ چرا طرف هانا رو گرفتی
ته:چون که اون زنمه "عصبی-سرد"
لینا:هیونگ میدونی هانا هنوز یک هفته نیست نامزدته اینقدر باهاش خوبی بعد کوک رفیق چند سالته اینجوری باهاش رفتار میکنی
خانم بزرگ: لیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلی تهیونگ قبول کرد که هانا نامزدشه
ته:جونگکوک از هانا معذرت خواهی کن "سرد"
کوک:هانا ببخشید که اذیتت کردم و بهت بی احترامی هم کردم
هانا:باشه می بخشمت ولی شرت داره"تو بغل تهیونگ"
ته:بچه بیا از بغل من بیرون"سرد"
هانا:جونگکوک تو باید همین الان بگی تو این جمع کیو دوست داری وگرنه هیچوقت نمیبخشمت
لینا:هانا این سوال سختی نیست"خنده"
کوک:من لینا رو دوست دارم دیشب بهش گفتم
جیمین:چی؟ لینا؟
لینا:منم گفتم دوستش دارم
هانا:هوووووووووووووووووووووووووووووو
"شب"
خانم بزرگ:خب شب بخیر "رفت"
هانا:یونتان کو
ته:خوابیده
هانا:هومممم الان ما دوتا باید باهم بخوابیم
ته:اره شاید در آینده هم بیشتر"پوزخند"
هانا:هویییییییییی "خجالت"
ته:بیا بخواب خجالتم نکش
هانا:باشه"اروم-خجالت"
"صبح"
خانم بزرگ:
۶.۸k
۱۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.