پارت ۱۷ من خیانت نکردم
ات ویو
با صدای گوشی از خواب نازنینم بیدار شدم یه دوش گرفتم یه لباس پوشیدم (عکس و گذاشتم)
یه آرایش لایت کردم و رفتم پایین همه خواب بودن یه موچی گذاشتم دهنم و به سمت شرکت حرکت کردم با خودم فکر کردم که با اینکه از دست جونگ کوک ناراحتم ولی عاشقانه دوسش دارم ولی اگر اون مدیر من باشه چی ؟اگه قرار باشه هروز چشم تو چشم بشیم چی ؟ولی اگر اون مدیر بود خودمو سرد نشون میدم اره همین کارو میکنم با این فکرا رسیدم دم شرکت
(فلش بک به تو شرکت)
رفتم سمت منشی
ات :سلام
منشی :سلام خانم پارک خوب هستید
ات:مرسی ممنون
منشی :بفرمائید بریم به اتاق رییس
با منشی به سمت یه اتاق خیلی بزرگ رفتیم منشی در زد و صدایی که خیلی آشنا بود تو گوشم پلی شد یه نفس عمیق کشیدم و رفتیم تو .........
باورم نمیشه اون جونگ کوک بود چقدر از وقتی که باهاش بودم جذاب تر شده تتوی دستش پرسینگش نه نه چی میگی ات تو باید سرد باشی یه چهره سرد به خودم گرفتم که صدای بمش در اومد
کوک:سلام خانم ات
ات:سلام(سرد)
کوک ویو
باورم نمیشه خیلی خوشگله دوست داشتم بغلش کنم و بوسش کنم بهش سلام دادم ولی اون سرد جوابم رو داد لبخندی زدم و گفتم :خانم کیم می تونید برید
منشی :چشم
کوک:خب ات قوانین رو خوندی؟
ات:فکر نکنم باهاتون نسبتی داشته باشم که بهم بگین ات
کوک :امم ات ببین منو تو قراره باهم کار کنیم و باید باهم کنار بیایم بعدشم منو تو قبلا باهم بودیم نمیشه همو نادیده بگیریم یعنی بخاطر یه برداشت مسخره تو زندگیمون از هم پاشید
ات :هه بخاطر من پاشید ؟ببخشید که داشتی یکی رو میبوسیدی این ۱ ،۲ این که درمورد یه رابطه اشتباه بحث نکن ۳ و خوشحال میشم مسائل شخصی رو به کار ربط ندی
باورم نمیشه این ات بود که داشت اینجوری حرف میزد چند تا سرفه فیک کردم و گفتم :ببخشید ات....... یعنی خانم ات میز شما تو اتاق کار منه خیلی خب بریم سر کار
ات ویو:
کوک کاشکی میتونستم باهات خوب حرف بزنم و بغلت کنم معذرت میخوام رفتم رو صندلی نشستم اونم رو صندلی نشست پرونده هارو داشتم چک میکردم که نگاه سنگینی رو احساس کردم زیر چشمی نگاه کردم دیدم جونگ کوک چند تا سرفه ی فیک کردم که شاید دیگه نگام نکنه
کوک ویو
نمیتونستم کار کنم محو زیبایی ات شده بودن و کار نمی کردم که ات چند سرفه کرد و با این کار فهموند بهم که نگاش نکنم با کار خودم رو مشغول کردم و منشی رو صدا کردم بعد از چند دقیقه اومد
منشی :بفرمائید منو کار داشتین
کوک:اره لطف میکنی این پرونده هارو ببری اینارو بده آقای کیم نگاه کنه
منشی :چشم الان میدم
ات ویو
کارم تموم شد
ات:آقای جئون من کارم تموم شد من میرم
کوک ویو
بخاطر اینکه نره دوباره...........
ادمین گلتون: سلام بچه ها دیگه جا نداره و این که دیر گذاشتم اینترنت نداشتم موچ به کلتون بای
با صدای گوشی از خواب نازنینم بیدار شدم یه دوش گرفتم یه لباس پوشیدم (عکس و گذاشتم)
یه آرایش لایت کردم و رفتم پایین همه خواب بودن یه موچی گذاشتم دهنم و به سمت شرکت حرکت کردم با خودم فکر کردم که با اینکه از دست جونگ کوک ناراحتم ولی عاشقانه دوسش دارم ولی اگر اون مدیر من باشه چی ؟اگه قرار باشه هروز چشم تو چشم بشیم چی ؟ولی اگر اون مدیر بود خودمو سرد نشون میدم اره همین کارو میکنم با این فکرا رسیدم دم شرکت
(فلش بک به تو شرکت)
رفتم سمت منشی
ات :سلام
منشی :سلام خانم پارک خوب هستید
ات:مرسی ممنون
منشی :بفرمائید بریم به اتاق رییس
با منشی به سمت یه اتاق خیلی بزرگ رفتیم منشی در زد و صدایی که خیلی آشنا بود تو گوشم پلی شد یه نفس عمیق کشیدم و رفتیم تو .........
باورم نمیشه اون جونگ کوک بود چقدر از وقتی که باهاش بودم جذاب تر شده تتوی دستش پرسینگش نه نه چی میگی ات تو باید سرد باشی یه چهره سرد به خودم گرفتم که صدای بمش در اومد
کوک:سلام خانم ات
ات:سلام(سرد)
کوک ویو
باورم نمیشه خیلی خوشگله دوست داشتم بغلش کنم و بوسش کنم بهش سلام دادم ولی اون سرد جوابم رو داد لبخندی زدم و گفتم :خانم کیم می تونید برید
منشی :چشم
کوک:خب ات قوانین رو خوندی؟
ات:فکر نکنم باهاتون نسبتی داشته باشم که بهم بگین ات
کوک :امم ات ببین منو تو قراره باهم کار کنیم و باید باهم کنار بیایم بعدشم منو تو قبلا باهم بودیم نمیشه همو نادیده بگیریم یعنی بخاطر یه برداشت مسخره تو زندگیمون از هم پاشید
ات :هه بخاطر من پاشید ؟ببخشید که داشتی یکی رو میبوسیدی این ۱ ،۲ این که درمورد یه رابطه اشتباه بحث نکن ۳ و خوشحال میشم مسائل شخصی رو به کار ربط ندی
باورم نمیشه این ات بود که داشت اینجوری حرف میزد چند تا سرفه فیک کردم و گفتم :ببخشید ات....... یعنی خانم ات میز شما تو اتاق کار منه خیلی خب بریم سر کار
ات ویو:
کوک کاشکی میتونستم باهات خوب حرف بزنم و بغلت کنم معذرت میخوام رفتم رو صندلی نشستم اونم رو صندلی نشست پرونده هارو داشتم چک میکردم که نگاه سنگینی رو احساس کردم زیر چشمی نگاه کردم دیدم جونگ کوک چند تا سرفه ی فیک کردم که شاید دیگه نگام نکنه
کوک ویو
نمیتونستم کار کنم محو زیبایی ات شده بودن و کار نمی کردم که ات چند سرفه کرد و با این کار فهموند بهم که نگاش نکنم با کار خودم رو مشغول کردم و منشی رو صدا کردم بعد از چند دقیقه اومد
منشی :بفرمائید منو کار داشتین
کوک:اره لطف میکنی این پرونده هارو ببری اینارو بده آقای کیم نگاه کنه
منشی :چشم الان میدم
ات ویو
کارم تموم شد
ات:آقای جئون من کارم تموم شد من میرم
کوک ویو
بخاطر اینکه نره دوباره...........
ادمین گلتون: سلام بچه ها دیگه جا نداره و این که دیر گذاشتم اینترنت نداشتم موچ به کلتون بای
۲۳.۵k
۱۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.